روش تحقیق تأثیر آموزش سبک حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان سنین 12 تا 13 ساله دارای مشکلات رفتاری ارتباطی

تعداد صفحات: 26 فرمت فایل: word کد فایل: 4206
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: روانشناسی
قیمت قدیم:۱۴,۴۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۰۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه روش تحقیق تأثیر آموزش سبک حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان سنین 12 تا 13 ساله دارای مشکلات رفتاری ارتباطی

    چکیده:

    هدف این تحقیق بررسی تأثیر آموزش حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان دارای مشکلات رفتاری ارتباطی سنین 12 تا 13 ساله (مقطع راهنمایی تحصیلی) بوده است. ابزار مورد استفاده در این تحقیق آزمون حرمت خود کوپر اسمیت و پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر بوده است. از بین 68 دانش آموز 48 نفر که نمرات آنها در پرسشنامه راتر 9 و بالاتر از 9 و در پرسشنامه حرمت خود پایین تر از حد میانگین بود به طور تصادفی انتخاب گردید و به گروههای آزمایش و کنترل تقسیم شد. گروه آزمایش به مدت 7 هفته (هر هفته یک جلسه 90 دقیقه ای) تحت تأثیر متغیر مستقل قرار گرفتند، در حالیکه گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. بعد از آن، پس آزمون انجام گرفت و داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که بین میانگین های حرمت خود کلی دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد (P = 0). بدین گونه که میانگین نمرات حرمت خود کلی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بیشتر بود همچنین مقایسه بین میانگین های حرمت خود کلی دو گروه پسر و دختر در پس آزمون تفاوت معنی داری را نشان نداد. تأثیر متقابل جنسیت و آموزش حرمت خود در این تحقیق معنی‌دار نبود.

    واژه های کلیدی: سبک حل مسئله، نوجوانان، حرمت خود، مشکلات رفتاری ارتباطی

     

     

    بیان مسأله:

              در خلال نیم قرن گذشته حرمت خود[1] به عنوان یکی از سازه های اصلی شخصیت همواره مورد توجه روان شناسان بوده است. روزنبرگ2 (1979) بر این عقیده بود که حرمت خود به معنای یک سازه کلی3، ارزشیابی فرد از خود را به منزله موجود انسانی شایسته و با ارزش نشان می دهد. برخی از محققان (تفردی و ساوان4، 2001) ابعاد اصلی تشکیل دهنده حرمت خود را در چهارچوب دو مولفه احترام5 و تمایل یا علاقه‌مندی6 قابل تمایز می دانند. این مولفان نشان داده‌اند که حرمت خود کلی7 در دو سطح صلاحیت خود8 و علاقه به خود9 قابل جداسازی است. صلاحیت خود نوعی تجربه شخصی ارزشمند است که در آن فرد خود را عامل عمل احساس می کند. بنابراین، سطح صلاحیت خود می تواند دارای جهت گیری مثبت یا منفی باشد. علاقه به خود، به عنوان بعد دیگر حرمت خود نیز شرایط و عوامل تجربه مفیدی را برای فرد به عنوان یک موجود اجتماعی فراهم می آورد (نقل از نورالله محمدی، 1384).

              بدون تردید یکی از دلایل اصلی توجه پژوهشگران به مفهوم حرمت خود، اثر بالقوه آن بر سلامت است. پژوهش هایی که به مطالعه اثرات حرمت خود اختصاص یافته اند آشکار ساخته اند که «حرمت خود آسیب دیده» تحمل شرایط دشواری که افراد در زندگی روزمره خواه ناخواه با آن مواجه می شوند را غیرممکن می سازد و پیامدهای روانی و جسمانی زیان آوری را برای آنها به بار می آورد (تیلور و اسپینوال10، 1996) این شواهد نشان می دهند که گستره وسیع پیامدهای فردی مواردی چون اضطراب و افسردگی (نقل از کاپلان11، 1996)، اختلال های جسمانی و روانی (اوگدن12، 1998). مشکلات رفتاری و ارتباطی (سلیمی، 1376) و پاسخ های نامطلوب و انحراف آمیز مانند استفاده از مواد مخدر، خرابکاری، تحریف واقعیت (به نقل از کاپلان، 1996) را در بر می‌گیرد. بی‌تردید چنین پیامدهایی میزان آسیب پذیری فرد را به طور فزاینده ای افزایش می دهد که این نیز به نوبه خود برای نظام های بین فردی و اجتماعی عواقبی چون جدا افتادن فرد از ایفای نقش بهنجار را به دنبال دارد (کاپلان 1996، نقل از طاووسی، 1380).

              کوپراسمیت[2] (1987) حرمت خود را به عنوان یک متغیر آستانه ای در نظر می گیرد، به این معنا که حرمت خود پایین تاثیر بازدارنده ای بر پشتکار، اعتماد، و عملکرد تحصیلی (صدر السادات و اسفند آباد، 1380) می گذارد و عملکرد فرد را در قلمرو روان‌شناختی، جسمانی، خانوادگی و اجتماعی دچار اختلال می کند و وی را وادار می سازد تا در جهت تغییر موقعیت خود یا سازش یافتگی با آن گام بردارد؛ سازش یافتگی که می تواند موثر یا ناموثر باشد (دادستان، 1377).

              حرمت خود یکی از تعیین کننده های اصلی در شکل دهی الگوهای رفتاری- عاطفی به ویژه در نوجوانان بشمار می آید. چه از دیدگاه تحولی حرمت خود همچون دیگر ویژگی‌های کودکان در خلال کودکی و نوجوانان دچار تغییراتی می گردد. طبق نظریه تعالی خود2، نوجوان دارای ارزشگذاری منفی از خود، ارزشگذاری مشابهی را نزد همسالان داراست. به عبارت دیگر گروه همگنان3 موجب نگرش منفی به خود در فرد می‌شود و همین ارزشگذاری منفی موجب بی ارزشی خود4 شده که در حیطه های مختلف حرمت خود تجلی می یابد. هرچه بیشتر نوجوان احساس بی ارزشی را در خود تجربه نماید، به همان نسبت احتمال درگیر شدن او در رفتارهای انحرافی افزایش می یابد (کاپلان، 1996، نقل از سلیمی، 1376). همچنین نتایج تحقیقات دیگر نشان می دهند که حرمت خود همبستگی منفی با مشکلات رفتاری دارد. (شوایتزر و همکاران5، 1992) در تحقیق خود نمونه های بالینی را مورد بررسی قرار دادند و ارتباط منفی بین حرمت خود و مشکلات رفتاری را در نوجوانان ارجاع شده به کلینیک ها به دست آوردند. میزان حرمت خود در این نوجوانان پایین تر از میزان حرمت خود در نوجوانان سالم بود. پترسون و همکاران (1992) متوجه شدند که پسران پرخاشگر حرمت خود تحصیلی پایین تری نسبت به پسران فاقد پرخاشگری دارند و بین حرمت خود تحصیلی و بزهکاری همبستگی منفی وجود دارد.

              از طرفی پژوهشگران در توجه خود به واکنش های افراد به سبک هایی که آنان در رویارویی با «حرمت خود آسیب دیده» اتخاذ می کنند، معطوف ساخته اند و بدین نتیجه رسیده اند که در مقابله با حرمت خود پایین، تغییرات بین فردی قابل ملاحظه‌ای وجود دارد چه، تجربه احساس بی ارزشی خود تحت تاثیر متغیرهای متعددی قرار می‌گیرد، شیوه های ارزیابی مختلف، راهبردهای مقابله ای، عوامل مقاومت و آسیب پذیری از جمله متغیرهایی هستند که تعیین می کنند چگونه حرمت خود پائین تجربه می‌شود و آثار آن چه هستند.

              در این میان رابطه راهبردهای مقابله ای با حرمت خود پایین حایز اهمیت است. چه استفاده از سبک های مقابله ای کارآمد مقاومت فرد را در برابر حرمت خود پایین افزایش می‌دهد. برای مثال این باور که امکان تعدیل رابطه بین حرمت خود پایین در ابعاد اجتماعی و تحصیلی با مشکلات رفتاری ارتباطی[3] وجود دارد در نتایج تحقیقات ویندل و ویندل2 (1996) درباره نوجوانان نشان داده شده است.

              کسیدی و لانگ3 (1996) سبک حل مسأله را به عنوان فرآیندی شناختی- رفتاری تعریف می کند که افراد به واسطه آن راهبردهای موثر برای مقابله با موقعیت های مسأله‌زا4 در زندگی روزمره را شناسایی و پیشنهاد می کنند (نقل از محمدی و صاحبی، 1380). درزویلا و گلدفرید5 (1971، نقل از هاگا و همکاران6، 1995) حل مساله را به عنوان فرایندی رفتاری خواه از نوع آشکار یا شناختی تعریف کرده اند که الف) انواعی از پاسخ‌های متناوب بالقوه سودمند را جهت مقابله با موقعیت های دشوار در دسترس قرار می دهد. ب) احتمال انتخاب موثرترین پاسخ را از بین شقوق مختلف افزایش می دهد. (محمدی و صاحبی، 1380)

              احساس حقارت و وابستگی از مشخصات عمده فرد با حرمت خود پایین است که او را به بی کفایتی و ناتوانی در تصمیم گیری های سنجیده در مواجهه با موقعیت های مساله زا و فشارآور سوق داده و به ابراز واکنش های تکانشی و هیجانی وادار می کند. یافته ثابت این ادعا بر پایه نتایج تحقیقات (باتل[4]، 1987؛ هارتر2 و همکاران، 1991؛ لوچمن و لامپرون3، 1986؛ توث4 و همکاران، 1992؛ سیلورستون و سالسالی5، 2003) آشکار می‌سازد که نوجوانان دارای مشکلات رفتاری ارتباطی اغلب حرمت خود کلی پایین از خود نشان می دهند. سیلورستون و سالسالی (2003) با مقایسه دو گروه از دانش آموزان واجد مشکلات رفتاری ارتباطی و فاقد مشکلات رفتاری دریافت که گروه واجد مشکلات رفتاری ارتباطی نسبت به گروه فاقد مشکلات رفتاری ارتباطی به طور معناداری راه حل های متنوع کمتری ایجاد می کنند. هم چنین او دریافت که آزمودنی های دارای مشکلات رفتاری ارتباطی نسبت به آزمودنی های بدون مشکلات رفتاری ارتباطی تصمیمات سودمند کمتر و برانگیختگی بیشتری اتخاذ می کنند.

              راهبردهای حل مساله ممکن است به بسیاری از درمان جویان در مقابله با مشکلات رفتاری ارتباطی که به وقوع می پیوندند کمک کنند و بنابراین می توانند در کاهش شدت نشانه های مشکلات رفتاری ارتباطی و یا از شروع نشانه های اختلالات رفتاری ارتباطی پیشگیری به عمل آورند (سیلورستون و سالسالی، 2003). نتایج تحقیق (نزو و پری6، 1989، سیلورستون و سالسالی 2003) نیز حاکی از این است که سبک حل مسأله یک روی آورد درمانی رفتاری- شناختی و سودمند برای درمان حرمت خودِ آسیب دیده است. به لحاظ اینکه سبک حل مساله که از ساختارها و فرایندهای شناختی- رفتاری است  به واسطه آن فرد راههای موثر سازگاری با موقعیت ها و رویدادهایی که منجر به واکنش‌های رفتاری ارتباطی می شود را کشف می کند، بنابراین آموزش شیوه های حل مساله راهی جهت دستیابی به ساخت های شناختی افرادِ با حرمت خود پایین است. مشخص کردن این ساخت های شناختی می تواند راهنمای درمانگران و پرورش کاران در آموزش مهارت های مقابله ای باشد. در تمامی روی آوردهای روان درمانگری تلاش اصلی بر آموختن مهارت های مقابله ای کارآمد به افراد آسیب دیده رفتاری ارتباطی می‌باشد. بنابراین تلاش های آنان می تواند متمرکز بر کمک به مراجعان به ویژه نوجوانان برای رشد و گسترش منابع جدید یا شناسایی منابعی باشد که اکنون در دسترس آنهاست (سیلورستون و سالسالی، 2003) لذا دانستن سبک حل مسأله در نوجوانان دارای مشکلات رفتاری ارتباطی می تواند در این زمینه راهگشا باشد. همچنین بررسی این شیوه ها در نوجوانان مبتلا به اختلالات رفتاری ارتباطی گامی دیگر در جهت شناسایی بهتر و دقیق تر ماهیت این اختلالات خواهد بود.

              در همین رابطه نزو (1986) یک مدل پنج مرحله ای شامل 1- جهت گیری 2- شناسایی مشکل و تعیین اهداف، 3- ایجاد راه حل های دیگر، 4- ملاحظه پیامدها و تصمیم گیری و 5- طرح ریزی و برری موفقیت را پیشنهاد می کند که اگر به نحو سودمندی به کار گرفته شود فرد را نسبت به عوامل فشارآور بیرونی مقاوم و در برابر «ضعف حرمت خود» کمتر آسیب پذیر می سازد. براین اساس حل مساله می تواند به عنوان یک مدل موثر از درمان مستقیم مورد توجه قرار گیرد. چه یافته های اسپیواک و شوره[5] (1974) پیش از این نیز نشان داده اند که حل مسأله بین فردی، عامل کلیدی در اصلاح حرمت خود والدینی و اتخاذ روش های سازگاری مناسب با والدین است. با به کارگیری روش حل مساله بین فردی می توان بین کودکان و نوجوانان خوب سازش یافته و کودکان و نوجوانان خوب سازش نیافته تمایز قایل شد. این روی آورد همچنین به عنوان روشی موثر برای پیشگیری از مشکلات رفتاری ارتباطی کودکان و نوجوانان مورد توجه قرار گرفته است. به طور کلی، این روی آورد در افزایش اعتماد به نفس و تمامی ابعاد حرمت خود نوجوانان مبتلا به اختلالات رفتاری ارتباطی موثر است (کسیدی و لانگ، 1996) .

              از آنجا که چنین کاری تاکنون در مورد نمونه های ایرانی با ویژگی های خاص خود انجام نگرفته است لذا انجام پژوهشی به منظور دستیابی به تأثیر سبک حل مساله در نوجوانان دارای اختلالات رفتاری ارتباطی ضروری به نظر می رسد.

              از این رو هدف پژوهش حاضر از آموزش سبک حل مساله به نوجوانان مبتلا به اختلالات رفتاری- ارتباطی این است که یک راهبرد تطابق و سازگاری کلی که در موقعیت های مساله زا به کار آید در اختیار آنان قرار داده شود تا با بهره گیری از این روش بتوان ضعف حرمت خود آنها را بهبود بخشید و اعتماد به نفس شان را بالا برد.

              با توجه به اهداف مذکور و با توجه به تحقیقات پیشین در قلمرو موضوع مورد بررسی، فرضیه های پژوهشی حاضر به قرار زیر تدوین گردیدند:

    آموزش حل مسأله میزان حرمت خود کلی نوجوانان واجد مشکلات رفتاری ارتباطی را نسبت به نوجوانان فاقد مشکلات رفتاری ارتباطی به طور معنی‌داری افزایش می‌دهد.

    The Effect of solving problem Training on Self- esteem

    in adolescence’s with communicational - behavioral problems.

    Parviz Sharifi Daramadi Ph.D                                           University of Allameh Tabatabaee

     

    The purpose of this study was to determine the effect of solving problem training on self- esteem of adolescence’s with communicational behavioral problems. Therefore 48 students who had the lowest scores on Cooper – Smith Self- esteem Scale and highest scores Rutter’s behavioral Scale were selected from among 68 randomly selected students and were assigned to two solving problem training and control groups. The training group received solving problem training for 7 weeks and each week for 1.5 hours. The results of Analysis of covariance showed that after controlling for other variables there was a significant difference between the means of self-esteem scores of training and control groups (P=0). The difference between the means of boys and girls was not significant. Nor was the interaction effect of training and gender on self-esteem.

    Keywords: Solving problem Training , Self-esteem, adolescence’s, communicational- behavioral problems

  • فهرست و منابع روش تحقیق تأثیر آموزش سبک حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان سنین 12 تا 13 ساله دارای مشکلات رفتاری ارتباطی

    فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    دادستان، پ، (1377). تنیدگی یا استرس، بیماری جدید تمدن، چاپ اول، تهران. انتشارات رشد.

    سلیمی، سید حسن، (1376). بررسی حرمت خود در نوجوانان دارای مشکلات رفتاری، مجله روان شناسی، سال اول، شماره 2.

    شریفی درآمدی، پرویز، آقا رشتی، معصومه (1384)، تاثیر آموزش شیوه های مقابله ای در کاهش اضطراب والدین دارای کودکان اختلال رفتاری، فصلنامه خانواده پژوهی، دوره اول، شماره 2.

    صدرالسادات، سید جلال، اسفندآباد، حسن (1380) عزت نفس در افراد با نیازهای ویژه، انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی و سازمان بهزیستی کشور.

    طاووسی، محترم (1380)، بررسی رابطه بین حرمت خود و تنیدگی های زندگی روزمره، مجله علوم روان شناختی، شماره 2.

    عبدالله نژاد، م (1378)، بررسی رابطه بین باورهای غیرمنطقی و عزت نفس در بین دانشجویان رشته های هنر و معارف اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرکز، پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی عمومی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان.

    محمدی، فریده. صاحبی، علی (1380) بررسی سبک حل مساله در افراد افسرده و افراد عادی، مجله علوم روان شناختی، شماره 1.

    محمدی، نورالله، (1384)، بررسی مقدماتی اعتبار و قابلیت اعتماد مقیاس حرمت خود روزنبرگ، فصلنامه روان شناسان ایرانی، سال اول، شماره 4.

    Battle, J. (1987). Relationship between self- esteem and depression among children. Psychological Reports, 60-1187-1190.

    Choopersmith, S, (1987). Self- esteem inventories. California: consulting psychologists press.

    Coopersmith, S, (1990). Manual of SEL. Consulting psychologist, press, INC.

    Cassidy , T. & Long.C. (1996), problem-solving style, stress and psychological illness: Development of a multifactorial measure , British Journal of clinical psychology. 35, 256-277.

    D’zurilla, T. J., and Goldfried , M.R. (1971) problem solving and behavior modificatio- journal of Abnormal psychology, 18,107-126.

    Fisher, D, & Beer, J. (1990). Codependency and self-esteem among high students. Psychological reports. 66: 1001-1002.

    Harter, S., Marold, D. B., & whitesell, N.R. (1991). A model of psychosocial risk factors leading to suicidal ideation in young adolescents. Development and psychopathology, 4. 167-188.

    Kaplan , H, B., (1996). Psychosocial stress from the perspective of self-theory. In H.B. kaplan (Ed). Psychosocial stress. Academic press. 1999.

    Lochman , J., & Lampron, L., (1988). Situational social problem-solving skills and self-esteem of aggressive and nonaggressive boy. Journal of Abnotmal child psychology, 14. 605-617.

    Nezu, A.m. (1986). Efficacy of a social problem- solving therapy approach for unipolar depression. Journal of consulting and clinical psychology, 54(2). 196-202.

    Nezu, A. M. & Perri, M.G. (1989). Social problem- solving therapy for unipolar depression: An intial dismantling investigation journal of consuling and clinical psychology. 57(3), 408-413.

    Ogden, L. (1998). Health psychology. Buckingham: open university press.

    Patterson, G, R, Reid, J.B., & Dishion, T. J. (1992). Antisocial Boys. Eugene, or : oregon, social learning centre and castillian publishing co.

    Rutter , M. (1967). A children’s behaviour questionnaire for completion by teachers: preliminary findings. Journal of child psychology and psychiatry. 8: 1-11.

    Rosenberg , M. (1979). Conceving the self. New York. Basic books.

    Schweitizer, R. D. , seth – smith., & clallan, v. (1992). The relationship between self- esteem and psychological adjustment in young adolescents. Journal of adolescence. 15: 83-97.

    Silverstone. P.H., & Salsali, m. (2003). Low self-esteem and psychiatric patients: part 1- the relationship between low self- esteem and psychiatric diagnosis, Annals of General psychiatry, z, 1-16. Retrieved June I, 2005, from http://www, annals-general- psychiatry. Com/ content.

    Spivack, G, & chure, M. B. (1974). Social adjustement of young children. San francisco: Josey- Bass.

    Tafaredi, R. W., & Sawanns, W. B. (2001). Two dimensional self- esteem: Theory and measurement. Personality and individual Differences. 31, 653-673.

    Toth, S., Manly, J., & Cicchetti, D. (1992). Child maltreatment and vulnerability to depression. Development and psychopathology , 4. 97-112.

    Taylor, S, E.: Aspinwall , L, G. (1996). Mediating and moderating processes in psychosocial stress. In H. B. kaplan (Ed). Psychosocial stress. Academic press, 1999.

    Windle, M., & Windle, R. C. (1996) coping strategies , drinking motives, and streesful life events among middle adolescents: Associations with emotional and behavioral problems and with academic functioning , journal of Abnormal psychology, 105 (4), 551-560.

پروپوزال در مورد روش تحقیق تأثیر آموزش سبک حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان سنین 12 تا 13 ساله دارای مشکلات رفتاری ارتباطی, گزارش سمینار در مورد روش تحقیق تأثیر آموزش سبک حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان سنین 12 تا 13 ساله دارای مشکلات رفتاری ارتباطی, تز دکترا در مورد روش تحقیق تأثیر آموزش سبک حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان سنین 12 تا 13 ساله دارای مشکلات رفتاری ارتباطی, رساله در مورد روش تحقیق تأثیر آموزش سبک حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان سنین 12 تا 13 ساله دارای مشکلات رفتاری ارتباطی, پایان نامه در مورد روش تحقیق تأثیر آموزش سبک حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان سنین 12 تا 13 ساله دارای مشکلات رفتاری ارتباطی, تحقیق در مورد روش تحقیق تأثیر آموزش سبک حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان سنین 12 تا 13 ساله دارای مشکلات رفتاری ارتباطی, مقاله در مورد روش تحقیق تأثیر آموزش سبک حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان سنین 12 تا 13 ساله دارای مشکلات رفتاری ارتباطی, پروژه دانشجویی در مورد روش تحقیق تأثیر آموزش سبک حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان سنین 12 تا 13 ساله دارای مشکلات رفتاری ارتباطی, تحقیق دانشجویی در مورد روش تحقیق تأثیر آموزش سبک حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان سنین 12 تا 13 ساله دارای مشکلات رفتاری ارتباطی, مقاله دانشجویی در مورد روش تحقیق تأثیر آموزش سبک حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان سنین 12 تا 13 ساله دارای مشکلات رفتاری ارتباطی, پروژه دانشجویی درباره روش تحقیق تأثیر آموزش سبک حل مسئله بر میزان حرمت خود نوجوانان سنین 12 تا 13 ساله دارای مشکلات رفتاری ارتباطی
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت