پایاننامه کارشناسی ارشد
رشته حسابداری
فصل اول
کلیات تحقیق
فصل اول: کلیات تحقیق
مقدمه
پیشبینی عنصر کلیدی در تصمیمگیری، استفاده از اطلاعات است. این عجیب نیست، زیرا اثر بخشی نهایی هر تصمیم به نتایج وقایعی بستگی دارد که به دنبال هر تصمیم روی میدهند. توانایی پیشبینی جوانب غیرقابل کنترل این وقایع قبل از انجام تصمیم، انتخاب بهترین تصمیم را تسهیل میکند اغلب تصمیم را بصورت ذیل پیشبینی مربوط میکنند:
تصمیمواقعی: تصمیمی که فرض میکند پیشبینی صحیح است + ذخیره برای خطای پیشبینی. به طور کلی هدف از پیشبینی کاهش ریسک در تصمیمگیری است و چون پیشبینی نمیتواند ریسک را به طور کامل حذف کند، ضرورت دارد فرایند تصمیمگیری بطور صریح نتایج عدم اطمینان باقیمانده برای پیشبینی را در نظر بگیرد.
یکی از مهمترین قسمتهای اقتصاد که تصمیمگیری و پیشبینی جزء لاینفک آن محسوب میشود بازارهای سرمایه میباشد. اقتضاء این بازارها به گونهای است که سرمایهگذاران را مجبور میسازد که هر لحظه با توجه به اطلاعات موجود و محدودیتها، تصمیمات و پیشبینیهای سرمایهگذاری خود را اجراء نمایند. لذا فعالان این بازارهای سرمایه نیازمند اطلاعاتی مربوط و قابل اتکا جهت تصمیمگیریهای خود هستند. لیکن اینکه کدام اطلاعات و متغیرها که تصمیمگیرندگان بازار سرمایه از آنها در جهت پیشبینیهای صحیح خود استفاده مینمایند مربوط و دارای محتوای اطلاعاتی میباشد و استفاده از آنها منجر به تصمیم درست و به تبع آن پیشبینی وقایع آینده میشود، موضوعی است که محققین سالهای مدیدی را جهت جواب دادن به این مسأله صرف کردهاند.
2-1- اهمیت موضوع
طبیعتاً فعالان بازارهای سرمایه جهت تصمیمگیریهای خود با اطلاعات و متغیرهای بیشماری روبرو میباشند و خواهان آن هستند که تصمیمی براساس مفیدترین و مربوطترین اطلاعات اتخاذ نمایند که کمترین ریسک و بیشترین بازده را عاید آنها نماید و روشهایی که تصمیمگیرندگان را جهت یافتن چنین پارامترهایی یاری میرساند ممکن است یافتههای تجربی در طی چندین سال فعالیت در بازارها باشد یا اینکه از مبانی و مفاهیم تئوریک استفاده نمایند.
لذا با توجه به مطالب مذکور در فوق دو تا از مفاهیم و پارامترهای ماندگار سرمایهگذاری که تصمیمگیرندگان در امر پیشبینیهای خود از آن بسیار استفاده میکنند EPS[1] (سود هر سهم) و نسبت P/E[2] (قیمت به سود هر سهم) میباشد. چرا که سهامدار یا تصمیمگیرنده با توجه به بازار آتی سهام و انتظار خود از بازار آتی حاضر میشود سهامی را به چندین برابر سود حاصل از آن خریداری نماید. لیکن اینکه آیا این نسبتها محتوای اطلاعاتی دارد و تا چه اندازه سرمایهگذاران را در جهت اخذ تصمیمات به جا یاری میرساند مسایلی هستند که همیشه محقیقن در جهت جواب دادن به این مسائل بودهاند. لذا این موضوع هم از لحاظ تئوریک و مفهومی و هم از لحاظ تجربی با توجه به مطالعات انجام شده در طی سنوات گذشته در برخی از بازارهای سرمایه کشورهای مختلف روشن شدهاست که نسبت P/E دارای بار اطلاعاتی جهت انجام پیشبینی میباشد. بعنوان مثال یکی از معتبرترین تحقیقات صورت گرفته، آقای باسو[3] در سال 1973، این موضوع را مطرح نمود که عواید گروه سهمهای با نسبت P/E پایین بیشتر از عواید گروه سهمهای با نسبت بالا میباشد.
این تحقیق نشانگر آن است که این نسبت جهت امر تصمیمگیری مناسب میباشد و در سطح جزئیتر نیز میتواند مفید واقع شود با همه این تفاسیر آیا میتوان با توجه به مفاهیم تئوریک و تجربههای بازارهای مختلف نتیجه مشابهی را اتخاذ نمود و بیان نمود که این نسبت در بازار سرمایه ایران نیز همان نتایج بازارهای سرمایه کشورهایی مانند آمریکا (بورس نیویورک) را دارد؟
3-1- تعریف مسأله
عدم اطمینان موجود در آینده علیالخصوص در بازارهای سرمایه، تصمیمگیرندگان را وادار به استفاده از مرتبطترین پارامترها در امر تصمیمگیری جهت کاهش ریسک تصمیمگیری مینماید در این راستا بیشتر استفادهکنندگان به طور نسبی از نسبت P/E که در برگیرنده دو متغیر بسیار مهم قیمت و سود سهم که در امر تصمیمگیری بسیار حائز اهمیت میباشد، استفاده می نمایند و همچنین از EPS (سود هر سهم) بعنوان یک پارامتر برای تصمیمگیری خرید سهام استفاده مینمایند. لیکن اینکه آیا این نسبتها و مفهومها از پارامترهای مرتبط جهت پیشبینی در بازار سرمایه ایران میباشد یا خیر؟ موضوعی است که در هالهای از ابهام قراردارد چراکه محیط اقتصادی، ویژگیهای بازار سرمایه ایران و مقررات حاکم بر آن متفاوت از سایر بازارهای سرمایه دنیا میباشد.
لیکن با توجه به مطالب فوق سؤالات ذیل مطرح میگردد:
آیا EPS (سود هر سهم) دارای محتوای اطلاعاتی میباشد یعنی اینکه آیا رابطه معنادارای بین نسبت مذکور با بازده سهام وجود دارد؟ (هدف اصلی تصمیمگیرندگان کاهش ریسک یا افزایش بازده میباشد و اطلاعاتی هم که استفاده مینمایند به منظور نیل به دو هدف مذکور میباشد.)
آیا نسبت P/E (قیمت به سود سهم) دارای محتوای اطلاعاتی میباشد یعنی اینکه آیا رابطه معنادارای بین نسبت مذکور و بازده سهام وجود دارد؟
در صورتیکه نسبت P/E با بازده سهام رابطه معناداری داشته باشد آیا سهمهای با نسبت P/E کوچکتر دارای عوایدی بیش از سهمهای با نسبت P/E بزرگتر میباشد؟ (این مفهوم به لحاظ تئوریک اثبات شده است که سهامی با نسبت P/E کوچکتر عواید بیشتری نسبت به سهامی با نسبت P/E بزرگتر دارند.)[4]
کدامیک از دو پارامتر EPS و P/E رابطه معنادارتری با بازده سهام دارند؟
سؤالات فوق، مواردی هستند که در صورت مشخص شدن، استفادهکنندگان را در استفاده از نسبت P/E و EPS و اتخاذ تصمیم بهینه بسیار یاری میکند.
4-1- فرضیات تحقیق
با توجه به سؤالات مطرح شده در این تحقیق چهار فرضیه اساسی در نظر گرفته شده که عبارتند از:
الف) بین EPS (سود هر سهم) و بازده سهام رابطه معناداری وجود دارد.
ب) بین نسبت P/E (قیمت به سود هر سهم) و بازده سهام رابطه معناداری وجود دارد.
ج) در مقایسه P/E با EPS، نسبت P/E رابطه معنادارتری با بازده سهام دارد.
د) به طور میانگین، سهامی با نسبت P/E کوچکتر بازده بالاتری نسبت به سهامی با نسبت P/E بزرگتر دارند.
5-1- اهداف تحقیق
اهداف ما از این تحقیق این است که محتوای اطلاعاتی دو متغیر EPS و P/E را در بازار سرمایه ایران بررسی نماییم. بطوریکه قبلاً اشاره شد، تصمیمگیرندگان بازار سرمایه از نسبتهای EPS و P/E بعنوان پارامترهای تصمیمگیری خود استفاده میکنند لیکن رابطه داشتن این پارامترها و محتوای اطلاعاتی آنها با متغیر بازده که هدفنهایی تصمیمگیرندگان بازار است، برای همه استفادهکنندگان بسیار حائز اهمیت میباشد.
6-1- روش تحقیق
در مرحله اول اطلاعات مربوط به بازده، سود هر سهم (EPS) و نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E) برای شرکتهای فعال در صنعت خودروسازی، دارویی و سیمانی از طریق بورس اوراق بهادار تهران گردآوری خواهد شد.
در مرحله بعد با استفاده از روش رگرسیون همبستگی متغیرهای مربوطه ارزیابی و نتیجهگیری کلی صورت خواهد گرفت. (فرضیه اول و دوم)
برای بررسی فرضیه سوم نتایج بدست آمده از آزمون دو فرضیه اول و دوم را با هم مقایسه میکنیم و صحت آن را ارزیابی میکنیم.
برای بررسی فرضیه چهارم نسبتهای P/E شرکتها را با استفاده از P/E میانگین به دو نمونه بالا و پایین میانگین طبقهبندی میکنیم و سپس با استفاده از رگرسیون، همبستگی بین متغیرها را آزمون میکنیم و سپس نتایج آزمون را با توجه به فرضیه چهارم مورد ارزیابی قرار میدهیم. این قسمت در فصل روششناسی تحقیق به طور کامل توضیح داده خواهد داده شد.
7-1- حدود پژوهش
قلمرو موضوعی: قلمرو موضوعی این تحقیق به بازده، نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E) و سود هر سهم (EPS) شرکتها محدود میشود.
قلمرو مکانی: قلمرو مکانی این تحقیق محدود به شرکتهای خودروسازی، دارویی و سیمانی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.
قلمرو زمانی: قلمرو زمانی تحقیق محدود به اطلاعات سالهای 1378 لغایت 1382 میباشد.
8-1- واژههای کلیدی
EPS: نسبت سود هر سهم برابر نسبت سود شرکت به تعداد سهام منتشر شده میباشد که خود بیانگر نوعی بازده سرمایه با توجه به تعداد سهام منتشره میباشد یعنی شرکت با توجه به سرمایه خود که توسط سهامداران تأمین شدهاست چقدر توانسته به سود دست یابد.
P/E: نسبت قیمت به سود هر سهم نشانگر این است که سهامداران حاضرند چندبرابر سود هر سهم بعنوان ارزش سهام مذکور پرداخت نمایند. که از تقسیم قیمت روز سهام به سود سهام بدست میآید.
بازده سهام یا سرمایهگذاری: که بازده مذکور شامل سود سهام و تغییرات قیمت سهام در طی یک بازه زمانی خاص میباشد که به صورت ذیل محاسبه میشود:
سود سهام + تغییرات قیمت سهام = بازده سهام
بازار سرمایه: بازاری است که در آن اوراق بهاداری مانند اوراق قرضه و سهام معامله میشود نمونه، بازار سرمایه نیویورک میباشد که یکی از اولین بازارهای سرمایه دنیا است.
فصل دوم
ادبیات تحقیق
فصل دوم: ادبیات تحقیق
1-2- مقدمه
بیان فرایند سرمایهگذاری در یک حالت منسجم، مستلزم تجزیه و تحلیل ماهیت اصلی تصمیمات سرمایهگذاری است در این حالت فعالیتهای مربوط به فرایند تصمیم گیری تجزیه شده و عوامل مهم در محیط فعالیت سرمایهگذاران که بر روی تصمیمگیری آنها تأثیر میگذارد مورد بررسی قرار میگیرد.
در سالهای اخیر سهام عادی نسبت به پسانداز و اوراق قرضه از بازده بالایی برخودار بودهاست. آیا در این حالت همه سرمایهگذاران برای کسب بازده بیشتر در سهام عادی سرمایهگذاری میکنند؟
جواب این سؤال این است که بازده بالا همواره ریسک بالایی نیز به دنبال دارد و تمامی تصمیمات سرمایهگذاری براساس روابط میان ریسک و بازده صورت میگیرد. بنابراین، اولین کار بررسی رابطه میان ریسک و بازده سرمایهگذاری و تعیین روابطی است که میان آنها وجود دارد.
با توجه به اهداف سازمان یا فرد سرمایهگذار فرایند تصمیمگیری بطور سنتی در یک فرایند دو مرحلهای صورت میگیرد:
تجزیه و تحلیل اوراق بهادار
مدیریت پرتفوی
تجزیه و تحلیل اوراق بهادار شامل ارزشیابی اوراق بهادار است در حالیکه مدیریت پرتفوی شامل مدیریت مجموعه سرمایهگذاری یک سرمایهگذار در قالب پرتفوی (مجموعه داراییها) با ویژگیهایی منحصر به فروش میباشد.
آخرین مرحله، بررسی عوامل مهم بیرونی است که امروزه بر روی تصمیمات سرمایهگذاران تأثیر میگذارند.
تحقیق حاضر بر روی مرحله اول فرایند تصمیمگیری یعنی تجزیه و تحلیل اوراق بهادار تمرکز دارد. لذا جهت انجام صحیح تصمیم و عبور موفقیتآمیز از مرحله اول بایستی مؤلفههای تأثیرگذار را شناسایی و تجزیه و تحلیل نمود و در نهایت، با درک صحیح از مؤلفهها و شرایط مهم، تصمیم درست را اتخاذ نمود. لذا سرمایهگذار جهت اتخاذ تصمیم صحیح بایستی مؤلفههایی همچون بازار سرمایه، بازده، ریسک، مدلهای ارزیابی مورد استفاده و اطلاعات جانبی مالی که مؤید تصمیم صحیح سرمایهگذار میباشند را درک نماید و با لحاظ و شناخت کامل این مؤلفهها سرمایهگذاریهای خود را انجام دهد لیکن ما در ادامه بحث مؤلفههای تأثیرگذار را به تفضیل بحث میکنیم تا زمینه لازم را جهت موضوع اصلی تحقیق آماده نماییم.
1-1-2- بازارهای سرمایه:[5]
شرکتهای بازرگانی برای تامین مالی فعالیتهای خود به حجم بالایی از سرمایه نیاز دارند این شرکتها برای اینکه بتوانند رشد و توسعه یابند، نیازمند سرمایهگذاری بالایی هستند واضح است که تأمین این میزان سرمایه در زمان محدودی میسر نیست و بایستی از محل دیگری تأمین شود. دولتها و شرکتها نیز به منظور ارائه بهتر خدمات و کالاها به مردم نیازمند این هستند که حجم بالایی پول، وام بگیرند. بازارهای سرمایه این امکان را برای شرکتها و دولتها فراهم میسازند که آنها بتوانند از طریق فروش اوراق بهادار نیازهای خود را برطرف سازند. سرمایهگذاران نیز از طریق خرید این اوراق بهادار بازده خود را افزایش میدهند.
بازارهای اولیه در صورتی که بتوانند به نحو صحیح عمل کنند میتوانند برای اقتصاد سرمایهداری کاملاً مفید باشند برای اینکه این بازارها کانال مناسبی را برای سرمایهگذاران و وامگیرندگان ایجاد میکنند. به علاوه این بازارها باعث میشوند سرمایهها به سمت کسانی سوق پیدا کند که توان استفاده از پول و سرمایه را دارند.[6]
در واقع وظیفه مهم یک بازار سرمایه تخصیص بهینه منابع است. به بازارهای اوراق بهاداری که این ویژگی را داشته باشند کارایی تخصیص[7] گفته میشود.
به عبارت دیگر یک بازار کارای عملیاتی بازاری است که در آن هزینه مبادله خدمات با حداقل قیمت صورت گیرد. بازارهای اولیه بدون وجود بازارهای ثانویه نمیتوانند به خوبی فعالیت کنند. سرمایهگذاری که اوراق بهاداری را خریداری میکند در صورتیکه تمایل نداشته باشد آن را تا موعد سررسید نگهداری کند باید بتواند به راحتی و با کمترین هزینه بفروشد.
وجود بازارهای ثانویه فعال این اطمینان را برای خریداران اوراق بهادار اولیه فراهم میسازد که آنها بتوانند در هر موقعی که بخواهند اوراق بهادار خود را در بازار بفروشند. البته این چنین فروشی میتواند همراه با زیان نیز باشد. البته این میزان زیان بهتر از آن است که سرمایهگذار اصلاً نتواند اوراق بهادار خود را بفروشد.
1-1-1-2- بازارهای اولیه [8]
بازار اولیه بازاری است که در آن وام گیرنده اوراق بهادار جدیدی را منتشر میکند و در ازای وجه نقد به سرمایهگذار (خریدار) میفروشد:
برای مثال فروشهای جدید اوراق مشارکت، یا سهام شرکت ایبیام در ایالات متحده در بازارهای اولیه اتفاق میافتد. منتشرکننده این اوراق بهادار در ازای فروش اوراق بهادار جدید خود وجه نقد دریافت میکند. از طرفی عرضهکنندگان سرمایه پراکنده هستند و دستیابی به آنها مستلزم وجود سازمان خاصی است. بنابراین منتشرکنندگان در خصوص اوراق بهادار جدید به موسسات تأمین سرمایه رجوع میکنند. مؤسسات تأمین سرمایه علاوه بر کمک به شرکتها، در طراحی و فروش اوراق بهادار، در بازارهای اولیه و ثانویه نیز مشخص هستند.
2-1-1-2- بازارهای ثانویه [9]
بعد از اینکه اوراق بهادار در بازارها اولیه به فروش رفت، باید مکانیزم کارا وجود داشته باشد تا سرمایهگذاران در صورت تمایل بتوانند آن را مجدداً خرید و فروش کنند. بازارهای ثانویه این امکان را برای سرمایهگذاران فراهم میآورند که آنها بتوانند اوراق بهادار موجود را بین خود خرید و فروش کنند.
سهام عادی، سهام ممتاز و اوراق قابل خرید و فروش در بازارهای سهام مورد معامله قرار میگیرند. بعضی از بازارهای ثانویه سهام بصورت بازارهای حراج هستند. این بازارها شامل فرایند حراج در یک مکان فیزیکی معین هستند. در این بازارها کارگزاران، امور مربوط به سرمایهگذاران را انجام میدهند. کارگزاران واسطههایی هستند که میان خریداران و فروشندگان قرار میگیرند و سعی میکنند بهترین قیمت را که در معامله به نفع دو طرف باشد کسب کنند.
یکی دیگر از انواع بازارهای ثانویه سهام، بازار مبتنی بر چانهزنی است که شامل شبکهای از معاملهگران است که از طریق آمادگی برای خرید و فروش اوراق بهادار با قیمتهای مشخص بازار را تشکیل میدهند. برخلاف کارگزاران معاملهگران از خود خرید و فروش و نحوه فروش ذینفع هستند. برای اینکه معاملهگران اوراق بهادار را از فروشندگان میخرند و به خریداران میفروشند و از تفاوت قیمت خرید و فروش منتفع میشوند.
3-1-1-2- بازار سوم و چهارم[10]
بازار سوم شامل کلیه بازارهای خارج از بورس است که در آنها اوراق بهاداری که در بورس بهادار پذیرفته شدهاند، داد و ستد میشوند. این بازار برای جوابگویی به نیازهای مؤسسات بزرگ سرمایهگذاری که تمایل ندارد برای داد و ستدهای عمده، هزینههای کارگزاری عمده را پرداخت نمایند بوجود آمدهاست. این خریداران و فروشندگان عمده، از طریق کارگزارانی که عضو سازمان بورس نیستند به داد و ستد میپردازند. این کار باعث میشود، مبلغ حق کمیسیونی که به کارگزاران پرداخت میشود کمتر باشد.
لیکن چنین بازارهایی در حال حاضر در ایران وجود ندارد.
بازار چهارم هنگامی بوجود میآید که دو سازمان بزرگ (وافراد ثروتمند) بدون دخالت کارگزار، اوراق بهاداری را مستقیماً معامله کنند. اصولاً بازار چهارم یک شبکه ارتباطی میان سرمایهگذارانی است که علاقمند به خرید و فروش حجم سهام بالایی هستند. در این بازار سرمایهگذاران میتوانند اطلاعات موردنظر خود را در خصوص اوراق بهادار خاص از طریق سیستمهای اتوماتیک خصوصی بدست میآورند.
2-1-2- مفهوم کارایی بازار[11]
نحوه واکنش بازار به اطلاعات جدید، قسمت مهمی از کسب رابطه تعادلی است که توسط نظریه بازار سرمایه برآورد میشود. بنابراین، رابطه مستقیمی میان نظریه بازار سرمایه و مفهوم بازارهای کارایی مبتنی بر اطلاعات وجوددارد، این رابطه شامل نحوه تأثیرگذاری اطلاعات بر فرآیند بازار و تغییرات قیمت به سمت تعادل جدید است. اگرچه مفهوم بازار کارا به همه بازارهای مالی تعلق دارد ولی تأکید ما بر بازار سهام است.
سرمایهگذاران قیمت سهام را براساس جریانات نقدی مورد انتظار حاصل از سهام و ریسک آن تعیین میکنند. سرمایهگذارانی که منطقی عمل میکنند باید بتوانند از تمامی اطلاعات موجود و یا اطلاعاتی که میتوانند کسب کنند به نحو احسن استفاده کنند.