فصل اول
کلیات
1-1- مقدمه
آموزش و پرورش یکی از قدیمیترین نهاد های اجتماعی است که از بدو تشکیل زندگی گروهی انسان و در پاسخ به نیاز انسانها در روابط متقابل به شکل ابتدایی خود وجود داشتهاست. آموزش و پرورش رسمی از اوایل قرن حاضر به صورت یک نظام فراگیر، ابتدا جوامع پیشرفته و متعاقب آن سراسر جوامع در حال پیشرفت را فرا گرفته است و امروز جامعهای نیست که این نظام نقشی در تحول و پیشرفت آن نداشته باشد. (فومنی، 1382، 13)
قلمرو رشد و فعال شدن استعدادها و توانائیهای آدمی را زمان- مکان(جایگاه) یا شرایط زمانی- مکانی(موقعیت) تعیین میکند و جهت میدهد. بنابراین تربیتی سودمند و اثربخش خواهد شد که آن شرایط را در نظر بگیرد و با آنها هماهنگ باشد و یا بتواند شرایط نامطلوب را به شرایط مطلوب تغییر دهد. به عبارت دیگر رشد و تکامل و فعال شدن استعدادها و توانائیهای هر شخص، مستلزم وجود سالم: خانواده سالم، جامعه سالم و موقعیت (مجموع شرایط زمانی-مکانی موثر) سالم است و توأم بودن آنها از ضرورتهای آموزش و پرورش موثر و موفق است. (شعاری نژاد،1381، 21).
از بین بردن بیسوادی، بیکاری، محرومیت و بسیاری از مشکلات و نارسائیهای دیگر اجتماعی را باید در کارکرد مدرسه جستجو کرد. مدرسه مکانی است که در آن بهتر از هر جای دیگر میراث فرهنگی هر قوم میتواند منتقل شود و استعدادهای بالقوه دانشآموزان پرورش یابد و آنان را برای شرکت فعال در جامعه آماده سازد. همچنین مدرسه با پرورش رفتارها و توانائیهایی که مردم برای شرکت در تغییرات و رویارویی با آنها بدان نیاز دارند، راه را برای تجدید حیات اجتماعی هموارتر میکند. عدم موفقیت نظامهای آموزش در انجام این رسالت در بسیاری از مواقع به صورت افت یا شکست تحصیلی بروز میکند که شامل کیفیت ضعیف یادگیری دانشآموزان، تکرار پایه و ترک تحصیل است. افت تحصیلی در کشور ما از پدیدههای مهم سازمان آموزش و پرورش است که به صورت یک مسألهای مهم درآمده که نظر غالب جامعهشناسان و روانشناسان و مربیان تربیتی را به خود جلب کرده است. پدیدهای که هرساله مقادیر قابل توجهی از منابع و سرمایههای انسانی و اقتصادی جامعه را تلف نموده و آثار مخرب و ناگواری را نیز در حیات فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد مردود به جای میگذارد. باید به مسأله افت تحصیلی اندیشید، زیرا خسارت ناشی از این پدیده که باعث پژمردگی حیات و سرخوردگی یک انسان و داغ شکستی که برای یک عمر بر روان فرد نقش بسته، با تکرار یک سال یا بیشتر، بهبود نمییابد (اظهار ندامت دانشآموزان مدارس بزرگسال یا شبانه اعم از دختر و پسر گویای این امر است). ارائه آموزش و پرورش یکسان هم برای همه دانشآموزان به رغم تفاوتهای فردی، مسائل و مشکلات عاطفی در خانواده و تفاوتهای اجتماعی، اقتصادی و به خصوص فرهنگی خانوادهها میتواند از عوامل ایجادکننده افت تحصیلی محسوب شود. از آنجا که تفاوت فرهنگی خانوادهها به ویژه مناطق مختلف کشورهای در حال توسعه، غالبا بارز و آشکار است، نظام آموزش و پرورش نمیتواند برای همه طبقات اجتماعی کارآیی لازم را داشته باشد.از این رو بسیاری از کودکان و نوجوانان، بخصوص در مناطق محروم به رغم هوش و استعداد از ادامه تحصیل باز میمانند.
در این تحقیق سعی شده است تا ریشههای جامعه شناختی «افت تحصیلی» در مقاطع متوسطه را در شهرستان آمل تا حد امکان شناخته و همجنین مقایسهای از جهت میزان افت در بین دانشآموزان دختر و پسر از سال 1375تا 1383 به عمل بیاید. چرا که شناخت این عوامل و برخورد مدبرانه با آن میتواند کارآیی نظام مزبور را افزایش داده و جاده علم دانش را برای پیمودن نسلهای جوان هموارتر سازد.
1-2- بیان مسأله
تعاریف گوناگونی از مسأله اجتماعی توسط جامعه شناسان ارائه شده است و مسأله مورد نظر ما در اینجا «افت تحصیلی» است.
دکتر سیفاللهی درباره مسائل اجتماعی میگوید:
«در رابطه با مسائل اجتماعی[1] میتوان گفت امور و پدیدههایی که موجب تنشها و ناسازگاریهای اجتماعی گردیده و به نحوی جامعه یا زندگی افراد را مورد تهدید و تضعیف قرار دهد» (سیفاللهی ، 1381،40)
هر سازمانی استراتژی و راهکارهایی را براساس اهداف سازمانی خود پیش میگیرد که خواهان وضعیتی است که بتواند به آن سو هدایت شود و اگر شرایط حاضر سازمانی به بن بستهای شدیدی دچار شود، به فکر راهحلهای اساسی برآمده، چرا که مشکل بزرگی برای رسیدن به هدف بر سر راهش نمایان می شود که برای رفع آن باید هزینههای زیادی را بپردازد. امّا اگر بخواهیم مسأله اجتماعی را اینگونه تعریف کنیم:
«هر وضعیتی که به عنوان فاصله بین واقعیت و وضعیت مطلوب پدیدار شود» (خاکی، 1382، 14) و غالب افراد جامعه باور داشته باشند که میتوان آن فاصله را رفع کرد. سازمان بزرگ آموزش و پرورش در ایران به یک مشکل آموزشی به نام «افت تحصیلی» دانشآموزان در مقاطع مختلف روبرست. این پدیده نامطلوب برای کل جامعه مسأله جدی ایجاد کرده که در مواردی ریشه در کیفیت نظام آموزشی ما داشته و اذهان متفکران اجتماعی، برنامهریزان کتابهای دولتی، مربیان آموزشی، جامعهشناسان، روانشناسان، خانوادهها، سیاستمداران و … را به خود مشغول داشته است.
مجددا اگر در مورد «مسایل اجتماعی» بگوییم که
«مسایل اجتماعی جامعه پدیدههایی اجتماعی اعم از شرایط ساختاری و الگوهای کنشی است که در مسیر تحولات اجتماعی بر سر راه توسعه یعنی بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب قرار میگیرند و مانع تحقق اهداف و تهدید کننده ارزشها و کمال مطلوبها میشوند. این مسایل اجتماعی به عنوان پدیده هایی نامطلوب اذهان نخبگان و افکار عمومی مردم را به خود مشغول میدارند، به طوریکه نوعی وفاق و آمادگی جمعی برای مهار آنها پدید میآید.»(عبدالهی، 1383 : 12)
این پدیده که به یک مسأله فراگیر و گسترده در جامعه تبدیل شده است، مانعی جدی برای رسیدن به اهداف عالی آموزش و پرورش میباشد که مقامات رسمی کشور را به چاره جویی و اقدام عملی در جهت اصلاح و رفع و یا پیشگیری آن وا میدارد « افت تحصیلی» مسألهای نیست که بتوان آن را نادیده گرفت، چرا که از سالها قبل این پدیده در نظام آموزشی ما وجود داشته و تا الان ادامه دارد. این میزان ظاهراً در دوره متوسطه بیش از سایر مقاطع تحصیلی می باشد و عوامل بسیاری درآن دخالت دارد و همین امر باعث شده است تا عده زیادی از دانش آموزان، اصطلاح ریزشی و ریزشی مضاعف[2] را به خود بگیرند و برخی هم به علت عدم کشش درسی دچار ترک تحصیل بشوند.
موضوع و سوال کلی این تحقیق آن است که :
« کدام عوامل اجتماعی در افت تحصیلی دانشآموزان کشور ما تأثیر دارند»
این یک موضوع کلی و گسترده است که برای کشف عوامل آن، گروهی بزرگ از محققان لازم است که با هزینه بسیار زیاد و همچنین با صرف زمانی طولانی به تحقیق مشغول شوند و چه بسا مشکلات بسیاری هم از جنبههای مختلف باعث کندی حرکت آنها شده و به علل متفاوت بودن شرایط و موقعیت مکانی و اجتماعی و فرهنگی و غیره نمیتوان به دلایل ثابتی که همه کشور را در برمیگیرد رسید،اگر چه برخی از دلایل مشترک هم وجود داشته باشد. به همین دلیل سعی شده است تا موضوع تحقیق را هم از جنبه مکانی و هم از جنبه بررسی علل و عوامل آن محدودتر ساخت و روشنتر و واضحتر بیان کرد. بنابراین موضوع بالا که کلی و گسترده بود به عنوان زیر تغییر پیدا کرد.
سوال اصلی تحقیق
« علل اجتماعی افت تحصیلی دانشآموزان متوسطه در شهر آمل کدام است؟ »
پرسش بالا، پرسش اصلی و آغازین تحقیق است که سعی میشود، عوامل جامعهشناختی آن، مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد. عنوان بالا مشخص میکند که این تحقیق در مقطع متوسطه که شامل دانشآموزان دختر و پسر میباشد، در شهرستان آمل صورت میپذیرد. در این تحقیق سعی میشود که میزان افت تحصیلی دانشآموزان متوسطه را بررسی و در ضمن مقایسهای بین دختران و پسران از جهت میزان و چگونگی روند آن صورت پذیرد. چرا که گفتههای مدیران، دبیران، خود دانشآموزان و شواهد دیگر از جمله نتایج امتحانات (کارنامه) دانشآموزان در این زمینه بیانگر این است که سالانه صدها نفر در همین مقطع دچار افت تحصیلی و در نهایت، ترک تحصیل میشوند و این موضوع در یک شهر نسبتا کوچک،مشکل بزرگی را برای جامعه و نظام اجتماعی کل به وجود آورده و پیامدهای زیادی از جنبههای مختلف ببار میآورد. خصوصا از جنبههای مختلف رفتاری که باعث انواع انحرافات، کجرویها، ناهنجاریها و جرمها شده و یا تن دادن به انواع کارهای ساده با مزد ناچیز و توهینهای زیاد از عوارض دیگر این بیکاری است بنابراین میتوان مفهوم « افت تحصیلی» را که از متن نظام بزرگی به نام نظام آموزش و پرورش بر میخیزد،یک مشکل، درد اجتماعی و در نهایت یک مسأله اجتماعی دانست که باید در مورد آن بررسی عمیق صورت گرفته و راهحلهای ممکن را برای رفع این معضل ارائه داد.
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
در عصری که اطلاعات فراگیر شده است، افراد لاجرم در صحنه ارتباط متقابل اجتماعی و زیستن در حال و رفتن به آینده، ضروری میبینند که بخشی از آن اطلاعات را در حد نیاز کسب نمایند. و در جهان تکنولوژی نوین با فرهنگهای متنوع و متفاوت، دانش و اطلاعات، آگاهیها و اندیشههای زآینده و مولد، فرهنگ خوب زیستن و ارزشهای ملی و انسانی و جامعه پذیری سالم، یعنی نوعی تطابق مثبت و سازنده باید به نسلهای بعد منتقل شود و همچنین آماده سازی نسلهای آتی برای ساختن آیندهای ایدهآل، که سرنوشت چنین جامعهای را خود در دست داشته باشند پس کدام نهاد و سازمان بهتر از آموزش و پرورش خصوصاً در عصر جدید میتواند این نقشها و وظایف مهم را عهدهدار شود.
آموزش و پرورش کشور ما میلیونها دانش آموز از مقطع ابتدایی تا متوسطه را در زیر چتر خود جمع کرده و با صرف هزینههای زیاد و بکارگیری مربیان، معلمان و امکانات آموزشی و غیره اجرای وظایف مهم و خطیر ذکر شده را عهده دار شدهاند تا بتوانند کودکان و نوجوانان امروز را سالم، کارآمد و موفق از متن نظام به جامعه کشیده و آنها را قادر نمایند تا در سطح جهانی پابهپای پیشرفت علم و تکنولوژی و برای رفع نیازهای واقعی انسانها چه در سطح ملی و فراملی حرکت نمایند و جامعه کشور خود را در عرصه جهانی پایدار و سرافراز سازند.
ولی میبینیم که چگونه پس از گذشت یک سال در مقطع مختلف تحصیلی، عدهای از دانش آموزان به علل مختلف در تحصیل علم و دانش از حد متوسط کل دانش آموزان تنزل کرده، در جا میزنند، یا مجبور به تکرار پایه میشوند یا مردود شده و در نهایت از ادامه تحصیل در کلاس درس خودداری میکنند و دچار تحصیل میشوند. دانش آموزان بخش وسیعی از عناصر تشکیل دهنده نظام آموزش و پرورش میباشند.
یکی از مهمترین مسائل اجتماعی در میان دانش آموزان در نظام آموزشی و پرورش، بحث «تکرار پایه» است که مستلزم سرمایه گذاریهای اضافی زیادی است. بحث تکرار پایه در نظام آموزش و پرورش بحث جدیدی نیست. پدیدهای است که از دهها سال قبل در نظامهای آموزشی وجود داشته است، روندی که ما از آن به عنوان «افت تحصیلی» یاد میکنیم.
وظیفه اصلی آموزش و پرورش تعلیم و تربیت است و تعلیم و تربیت از دیدگاه اقتصادی نوعی سرمایهگذاری به شمار میرود. لذا باید در صدد بود تا چنین سرمایهگذاری عظیمی که بخش عمدهای از سرمایههای کشور را به خود اختصاص میدهد. صحیح برنامه ریزی گردد تا ضایعات آن به حد اقل برسد. بدین جهت هر گونه ضایعهای که موجب تلف شدن سرمایه شود و نتیجه مطلوب از آن به دست نیاید «افت» نامیده میشود. چرا که هر ساله دهها میلیاردها ریال بودجه کشور را به هدر میدهد و نیروهای بالقوه انسان جامعه را از آموزش و پرورش خارج میکند و به این ترتیب عظیم ترین سرمایههای جامعه که همان نیروهای انسانی بیثمر میماند.
ریشههای این مشکل و مساله بزرگ و حاد از کجاست؟ آیا این یک مشکل درون سازمانی است یعنی از متن و درون نظام آموزش برخواسته است، یعنی نظام آموزش نمیتواند با برنامهها، اصول و قواعد داخلی خود، چگونه این دانش آموزان را بر اساس نیازهای روز جامعه تربیت کند یا مشکل برون سازمانی است، یعنی از سطح علمی و معرفتی کل جامعه و نهادینه نشدن تحصیل علم. وضع نابهنجار و نامطلوب سیستم اقتصادی و طبقاتی جامعهها و یا ترکیبی از آنها ناشی میشود؟
میبینیم مشکلات آموزش و پرورش از جمله مساله «افت تحصیلی» به حدی بغرنج شده است که هر ساله دهها و صدها کتاب و مجله و نشریه در جهان، خصوصاً در ایران در این مورد چاپ شده است و سمینارهای مختلف که غالباً جامعهشناسان و روانشناسان را به بررسی و تجریه و تحلیل و ارائه راهحل دعوت مینمایند برگزار میشود، پس به نظر محقق، انتخاب موضوع آنقدر اهمیت داشته است که به بررسی علل و عوامل عمده آن که موجب عدم کارایی نظام آموزشی و پرورش کشور شده و سبب اتلاف و هدر رفتن سرمایههای مادی و معنوی یک ملت میشود، پرداخته شود و با ارائه راهحل برخواسته از متن فرهنگ و ارزشهای ملی و دینی کشورمان هشداری برای مسئولین و دستاندرکاران سازمان تعلیم و تربیت و دولت مجری قوانین باشد تا بتوانند با تصحیح و تقویت برنامههای آموزشی جدید، چنین بحرانی را از جامعه ما بزدایند و با تقویت انگیزه تحصیل علم در اندیشههای نسل جوان، جامعه را به سوی پیشرفت واقعی و تمدن حقیقی سوق دهند.
1-4- اهداف تحقیق
هر پژوهش و تحقیقی برای رسیدن به هدف و مقصود خاصی صورت می گیرد. این هدف غالباً خود را در قالب پرسش آغازین نمودار میسازد و از طریق بیان آن آشکار میشود. در مراحل قبل این تحقیق موضوع کلی و سوال کلی آشکار شده و این موضوع کلی به صورت یک عنوان مشخص و روشن بیان شده است. سوال اصلی و آغازین تحقیق که همان عنوان تحقیق بود، در مورد «افت تحصیلی» دانش آموزان ذکر شده است. با بررسی دقیق موضوع و عنوان تحقیق دریافتن اهمیت و ضرورت آن اهداف مهمی را میتوان از درون آن تشخیص داد. نظر به اینکه خود محقق از دبیران سازمان بزرگ آموزش و پرورش کشور بوده، طی سالها تدریس در مدارس روستایی و شهری با مشکلات و نیازهای دانشآموزان، مدرسان و دیگر کارکنان اداری آن سازمان تا حدی آشنا شده با انتخاب چنین موضوعی و تحقیق درباره آن مسلماً اهدافی چند را به شرح زیر در نظر داشته است.
گر چه اهداف زیادی را میتوان جهت تحقیق در پدیده افت تحصیلی برشمرد، ولی میتوان این اهداف را به دو صورت کلی و ویژه تقسیم کرد:
1- اهداف کلی 2- اهداف ویژه
«اهداف کلی مستقیماً از مساله پژوهش مشتق میشود، در واقع یکی از اهداف کلی، خود موضوع تحقیق است که معلوم میدارد پژوهش چه چیزی را دنبال میکند و یا قصد تعیین آن را دارد. اهداف ویژه تحقیق هم اصولاً از مساله پژوهش و اهداف کلی آن نشأت میگیرد و میتوان آن را «خرده مساله پژوهش» نامید. محقق، با بیان این اهداف دقیقاً تصریح میکند که در این تحقیق چه انجام میشود و چه انجام نمیشود.»(خاکی، 1382، 29)
این تحقیق صرفاً در شهرستان آمل در استان مازنداران انجام میشود. سپس اهداف آن چه کلی و چه جزئی هماهنگ با این شهرستان میباشد.
اهداف کلی
1- کشف رابطه بین عوامل جامعه شناختی با پدیده افت تحصیلی در دوره متوسطه
2- شناخت میزان تاثیر عوامل جامعه شناختی در تاثیر گذاری بر افت تحصیلی
3- آگاهی بر روند و جریان پدیده افت تحصیلی از سال 1375 تا 1383 به صورت کلی
4- مقایسه تطبیقی جریان و روند افت تحصیلی بین دختران و پسران در مقطع متوسطه از سال 75 تا 83
5- ارائه راهکارهای صحیح بر اساس ارزشها و هنجارهای ملی و دینی کشور ما برای بهبود این وضعیت
اهداف ویژه تحقیق
1- آشنا ساختن مدیران، دبیران و مربیان آموزشی و تربیتی با عوامل اجتماعی کشف شده در رابطه با «افت تحصیلی» دانشآموزان.
2- برخورد قاطعانه و اصولی مسئولین نظام با عوامل شناخته شده افت تحصیلی به ترتیب اهمیت و اولویت در حد امکان.
3- شناخت عوامل اجتماعی مشترک در افت تحصیلی دختران و پسران دوره متوسطه.
4- ارائه یک مدل تحلیلی متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ما را در رابطه با افت تحصیلی.
5- آشنا ساختن دانشآموز دختر دوره متوسطه با عوامل اجتماعی افت تحصیلی برای بهبود وضعیت درسی آنها.
6- آشنا ساختن دانشآموز پسر مقطع متوسطه با عوامل اجتماعی افت تحصیلی جهت بهبود وضعیت درسی آنان.
7- ارائه راه حلهایی به مسؤولین نظام آمورش پرورش بر اساس شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ما.
8- ارائه پیشنهاد و راهنماییهای لازم به والدین جهت کمک به وضعیت درسی دانشآموزان.
فصل دوم
ادبیات تحقیق
2-1- پیشینه تحقیق
بررسی پیشینه پژوهش، نه تنها پژوهشگر را از نظر تشخیص و تعریف متغیرها و عملیاتی کردن آنها، بلکه در تشخیص و چگونگی ارتباط متغیرهایی که هم از لحاظ مفهومی و هم از لحاظ علمی مهم است را یاد میدهد.
هدف از گنجاندن بخش پیشینه تحقیق عبارتست از:
1- برقراری ارتباط منطقی میان اطلاعات پژوهشهای قبلی با مساله تحقیق
2- آشنایی با چارچوب نظری و یا تجربی مساله تحقیق
3- آشنایی با روشهای تحقیق مورد استفاده در پژوهشهای گذشته.
(خاکی، 1382، 168، 27)
2-1-1- پیشینه تحقیق در سطح جهان
افت تحصیلی یکی از مشکلاتی است که معمولاً نظامهای آموزشی و پرورشی جهانی با آن دست به گریبانند و در حقیقت آفتی است که به محصول آموزشی و پرورشی کشورها لطمه میزند و کارایی و بهره وری[3] نظامها را با نقصان روبرو میسازد.
یک بررسی انجام شده در ایالات متحده امریکا نشان میدهد که سه دسته از عوامل مهم در ترک تحصیل دانش آموزان دخالت داشته است.
1- عوامل مربوط به درون مدرسه شامل ضعیف بودن در درس، عدم سازگاری معلم با پسران، اخراج شده، مردود شدن و به درد نخوردن مدرسه برای دانشآموزان
2- حاملگی زودرس برای دختران ( که البته مشخص نشده است در درون مدرسه بوده است یا خانواده یا در جامعه) و ازدواج و تشکیل خانواده برای دختران و زندگی با یکی از والدین
3- مسائل اقتصادی شامل اشتغال به کار دانشآموزان، تعهدات اقتصادی در خانواده برای دانشآموز خصوصا برای پسران. (صفوی 1365 ،45)
هافمن در سال 1989 با تحقیقی در مورد اشتغال مادران و وضعیت فرزندان، خاطر نشان میسازد که دختران مادران شاغل از پیشرفت تحصیلی و سازگاری اجتماعی و استقلال بیشتری برخوردارند.
همچنین پسران مادران شاغل در مقایسه با پسران مادران غیرشاغل از سازگاری اجتماعی و استقلال بالاتری بهرهمندند.در خانوادههای بسیار فقیر پسران مادران شاغل در آزمونهای شناختی و هوشی نمرات بالاتر از پسران مادران غیرشاغل دارند در ضمن مادران طبقه متوسط نسبت به مادران طبقات پایینتر، میتوانند معلم بهتری برای فرزندان خود باشند و تحریک ذهنی گستردهتری برای آنها فراهم سازند. در مورد اثرات تلویزیون در وضعیت تحصیلی فرزندان، دو محقق به نام فیلیپ نیومن و باربارانیومن با فرا تحلیل یا تحلیل نتایج 23 تحقیق، عنوان میکنند که پیشرفت تحصیلی در میان کودکانی که در هفته، 10تا15 ساعت تلویزیون تماشا میکنند در بالاترین حد است (در مقایسه با کودکانی که کمتر از 10 ساعت تماشا میکنند) و سپس با افزایش تماشا از 20 تا 40 ساعت در هفته، میزان پیشرفت تحصیلی به طور چشمگیری کاهش مییابد. در هندوستان هم بر اساس گزارش گروه مشاوران یونسکو( 1369، ترجمه مشایخ) دانشآموزان بیشتر به علت کمبود لباس و عدم امکانات و شهریه ترک تحصیل میکنند. بر اساس آمار منتشره، 30 درصد ترک تحصیل زنان یا دختران بر اثر عدم علاقه والدین به تحصیل آنها بوده است. در مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز(پاییز سال 72-71) آمده که : در پژوهشی که در انگلستان صورت گرفته است، نشان داده شده که شغل پدر به عنوان شاخص طبقه اجتماعی، بالاترین همبستگی را با پیشرفت تحصیلی در تمام سطوح پیش دانشگاهی داشته است.(حاجیزاد،1382، 71 الی 68)
البته برخی از راهبردهای موفقیتآمیز در کشورهای آسیا و اقیانوس آرام ظهور جنبشهایی برای مبارزه با «افت تحصیلی» بیان خواهد شد.
2-1-2- پیشینه تحقیق در ایران
در ایران در زمینه افت تحصیلی تحقیقات و پژوهشهای زیادی در استانها و شهرهای مختلف صورت گرفته است و این نشانگر جدی بودن مسأله فوق است که اذهان غالب اندیشمندان، خصوصا مسئولین آموزش و پرورش را به خود جلب کرده است. در این قسمت به عنوان نمونه، چند مورد از پژوهشهای انجام شده که در پایاننامهها آمده است آورده خواهد شد:
مرضیه وفادار مرادی در سال 1377 تحقیق به نام بررسی نگرش دبیران و دانشآموزان نسبت به عوامل موثر بر افت تحصیلی دانشآموزان در نظام جدید آموزش متوسطه در دبیرستانهای دخترانه مشهد انجام داده است این پژوهش در پی شناخت عوامل مربوط به ساختار و محتوای نظام جدید آموزش متوسطه بوده که زمینه لازم را برای افت تحصیلی دانشآموزان فراهم کرده است. فرضیههایی که بدین منظور تدوین شده، عبارتند از:
1- بین شیوههای برنامه ریزی دروس در نظام جدید آموزش متوسطه و افت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد.
2- بین تغییرات مکرر آیین نامهها و دستورالعملهای اجرایی نظام جدید آموزش متوسطه با افت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد.
3- بین حجم زیاد و سنگین دروس با افت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد.
4- بین شیوههای سنتی تدریس و افت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد.
5- بین عدم تمایل دانشآموزان ضعیف نسبت به ادامه تحصیل در شاخه کارودانش و فنیوحرفهای با افت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد.
نتایج این تحقیق نشان داده است که غیر از فرضیه دوم، بقیه فرضیهها تأیید شده است.
نمونهگیری در این پژوهش با استفاده از روش نمونهگیر تصادفی خوشه ای انجام شده و روش به کار رفته در این تحقیق از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه دبیران شاغل در دبیرستانهای دخترانه نظام جدید و کلیه دانشآموزان دختر مشغول به تحصیل در این دبیرستانها که حداقل ترم چهارم و بیشتر بوده و در یک یا چند درس افتادهاند و همچنین برای مستندسازی فرضیههای تحقیق از آزمون مجذور کا (خی دو) استفاده شده است.(وفادار مرادی، 1377، 67)
پژوهش دیگری توسط بهرام مجیدی در سال 1375 در شهرستان میانه صورت گرفته که موضوع آن، بررسی رابطه بین برخی از ویژگیهای اجتماعی- اقتصادی خانواده با موفقیت و افت تحصیلی دانشآموزان سوم راهنمایی شهرستان میانه است. پژوهش حاضر که به روش پیمایشی انجام شده، از روش همبستگی برای بررسی رابطه میان متغیرها استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان سوم راهنمایی شهرستان میانه در سال تحصیلی 75-74 بوده است و از بین جامعه آماری، تعداد 360 نفر از دانشآموزان(180 دانش آموز موفق و 180 دانشآموز ناموفق) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. تعداد 174 نفر در گروه موفق و تعداد 164 نفر در گروه ناموفق به پرسشنامهها پاسخ دادند. اطلاعات گردآوری شده به صورت جداول متعدد ارائه و از آزمون همبستگی مجذورکای و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که : بین سواد پدر، سواد مادر، درآمد خانواده، شغل پدر، تعداد اعضاء خانواده با افت تحصیلی فرزندان رابطه وجود دارد. امّا بین محل سکونت والدین، اشتغال مادر، چندمین فرزند خانواده بودن با افت تحصیلی فرزندان رابطه معنیداری وجود ندارد. (مجیدی، 1375 ،68)
حسن دلاکه در سال 1380 تحقیقی تحت عنوان «تحلیل عوامل موثر بر دانشآموزان در معرض افت تحصیلی از دیدگاه معلمان مدارس ابتدایی تهران» انجام داده است در این تحقیق 7 عامل مهم یعنی، آموزشی، رفتاری، اجتماعی، اقتصادی، خانواده، حضور تکرار پایه در یک سال که بر دانشآموزان در معرض خطر افت تحصیلی موثر هستند تحلیل شده است. در این تحقیق آمده است: به نظر معلمان بهترین راهبردهای جلوگیری از شکست تحصیلی راهبردهای آموزشی است. با بررسی تحقیقات اخیر موثرترین ویژگیهای دانشآموزان در معرض خطر افت تحصیلی شناسایی شد. (دلاکه، 1380 ،84)
تذکر: با مراجعه نگارنده به بخش تحقیقات و کتابخانه شهرستان ساری که مرکز استان مازندران است و با بررسی بیش از 20 پایاننامه در مورد افت تحصیلی، مشخص شده است که غالب آنها جنبه روانشناختی داشته و در حد کارشناسی است و محققان آنها غالبا از رشته مشاوره و علوم تربیتی بودهاند و پایاننامهای که بادیدگاه جامعهشناختی نوشته شده باشد به چشم نخورد.
ارتباط نگرش با رفتار نیز همواره مورد توجه پژوهشگران علوم اجتماعی بوده است. نجفیزند(1370)
در تحقیقی تحت عنوان: بررسی نگرش معلمان نسبت به موقعیت آموزشی (روابط معلم-شاگردی) و میزان موفقیت آنان از نظر دانشآموزان و مدیران نتیجه میگیرد که:
1) نگرش معلمان با روابط معلم و شاگردی در کلاس و همچنین با نحوه عملکرد آنان در محیط آموزشگاه و در رابطه با همکاران و مسئولان و نمودهای رفتاری که دال بر علاقمندی به امر تدریس است، همبستگی معنادار نشان میدهد.
2)میان نگرش معلمان نسبت به دانشآموزان با ارزشیابی دانشآموزان و مدیران از میزان کارآیی آنان رابطه معنادار وجود دارد.
3)معلمانی که زن هستند و یا در دوره ابتدایی تدریس میکنند در مقایسه با معلمان مرد، آنهایی که در دوره راهنمایی تدریس میکنند، نسبت به دانشآموزان از نگرش مثبتتری برخوردارند.
4)علاوه بر ارتباط نگرش معلمان با عملکرد آنان در محیط آموزشگاه، میان نگرش آنان نسبت به دانشآموزان با ارزشیابی دانشآموزان و مدیران از میزان کارآیی آنان نیز رابطه معنادار مشاهده گردیده است. (ساکی، 1373 ،131-130)
2-2- مفهوم آموزش و پرورش
«مطالعه تحول معنای Education [4]در زبانهای مغرب زمین نیز آموزنده است. ریشه این لغت که در زبان فارسی به «تربیت»، «تعلیم و تربیت»،«پرورش»و «آموزش و پرورش» ترجمه میشود، در زبان لاتین به معنی کشت نباتات، پرورش حیوانات، تغذیه و تعلیم اطفال به کار رفته است. باید اضافه شود که تا حدود نیمه قرن هفدهم آکادمی فرانسه، تربیت آدمی را فقط در معنای تعلیم او به کار میبرده است.«مراقبت از تعلیم اطفال اعم از اینکه متوجه تمرین روح یا ورزش جسم باشد» امّا لیتره بین عمل (پرورش کودک و نوجوان) و نتایج آن (عادت مکتسبه) فرق قائل میشود. در نظر او کسب عادت فکری چیزی و توسعه خصایل اخلاقی چیز دیگر است.»(شکوهی، 1375، 21)
امّا کلمه Education در حال حاضر در ادبیات مربوطه در سطح بیناللملی به چهار معنا به کار میرود: به معنای موسسه یا نهاد(الف)، به معنای عمل یا تأثیر (ب)، به معنای محتوا (ج)، به معنای نتیجه یا محصول (د).
-تعلیم و تربیت به معنای موسسه یا نهاد، به مجموعه ساختهایی اطلاق میشود که در زمان معینی در یک کشور یا در گروهی از کشورها، غایتشان تربیت افراد ملت است، طبق مقررات بیش و کم دقیقی کار میکنند در لحظه معینی از تاریخ خصوصیات نسبه ثابتی دارند.
-عنوان عمل یا نفوذ متأثر از تعریفی است که در آغاز قرن حاضر (1911) دورکیم از تعلیم و تربیت کرد و از این طریق طرز فکر تربیتی چندین نسل از مربیان را تحت تأثیر قرار داد.
-در معنای محتوا در اولین تقرب برآنچه «برنامه» نامیده میشود منطبق است. برنامه غالبا و تقریبا منحصرا به مجموعهای از معارف کسب کردنی راجع است. امّا تعلیم و تربیت به معنای علمی از مفهوم برنامه هم فراتر میرود.
-تعلیم و تربیت به عنوان «محصول» اثری است که در چهارچوب تعلیم و تربیت به معنای «نهاد» و از طریق توسل به تعلیم و تربیت در معنای «محتوا» بر تعلیم و تربیت به معنای«عمل و تأثیر» مترتب میشود و شایستگی و کارآیی فارغالتحصیلان نظام آموزشی مبین آن است. (همان،26-25)
پستالزی[5] مربی و روانشناس تربیتی اواخر قرن18 و اوایل قرن 19 و بانی آموزشگاههای نو میگوید:
«تربیت عبارتست از رشد طبیعی، تدریجی و هماهنگ کلیه استعدادها و نیروهای موجود و مکتوم در انسان»
هربارت[6] مربی و فیلسوف آلمانی اوایل قرن 19 میگوید:
«تعلیم و تربیت عبارتست از مراقبت از کودک و تعلیم معلوماتی که او را صاحب هنر و مهارت و فضیلت و تقوی نماید و هدف از این تبلیغات باید دستیابی به کمال شخصیت یعنی اعتدال و هماهنگی جسم و روح را فراهم سازد»
فروبل[7] مربی بزرگ آلمانی قرن 19 به تبعیت از فلسفه طبیعت دوستی یا ناتورالیسم رومانتیک روسو و نظریات پستالزی معتقد است که فلسفه تربیت همان «رشد و تکامل نیروها و استعدادهای بالقوه موجود در نهاد آدمی است» وی معتقد است که مراحل مختلف رشد از یکدیگر جدا و متمایز نیستند و این همان نظر « ژان ژاک روسو» در کتاب معروف امیل است. زیرا ژان ژاک روسو که منبع الهام پستالزی، هربات و فروبل بود، تربیت را رشد نیروهای طبیعی فردی طفل میداند که آموزش و پرورش باید خود را با قوای طبیعی و استعدادهای ذاتی و متفاوت کودکان سازگار سازد. به عبارت دیگر روسو معتقد است که توجه به علائق و تمایلات طبیعی و کنجکاوی و حرکات و فعالیت طفل باید محور آموزش و پرورش واقع گردد. (نیکزاد، 1375، 11الی 7)
امّا دورکیم[8] جامعهشناس معروف فرانسه که یکی از مراجع بزرگ «تعلیم و تربیت » میگوید:
«تربیت عملی است که نسلهای بزرگسال بر روی نسلهایی که هنوز برای زندگانی اجتماعی پخته نیستند انجام میدهند و هدف آن این است که در کودک شماری از حالات جسمانی و عقلانی و اخلاقی برانگیزد و پرورش دهد که جامعه سیاسی بر روی هم و نیز محیط ویژهای که فرد به نحو خاصی برای آن آماده میشود اقتضاء میکنند» از این تعریف چنین بر میآید که تربیت اجتماعی کردن روشمند نسل جوان و وسیلهای است برای جامعه که با آن کودکان شرایط اساسی بقای خود را فراهم میسازد. (دورکیم ، 1376 ،48)
البته دورکیم معتقد است که عمل تربیت که بزرگترها در حق کوچکترها انجام میدهند عمدتا بر محور «وجدان جمعی» به منظور اجتماعی بار آوردن افراد لازمالتعلیم است. (نیکزاد، 1375، 9)
امّا آخرین تعریف از آموزش و پرورش را از دیدگاه دکتر فومنی در اینجا میآوریم:
«آموزش و پرورش عبارتست از شیوه عمل و اعمال روش در سوادآموزی، فرهنگآموزی، گسترش علوم و فنون و تخصص با برنامههای از پیش اندیشیده شده در چارچوب سازمانهای منطبق با نیازهای اقتصادی-اجتماعی. (فومنی، 1382 ،61)
2-3- جامعهشناسی آموزش و پرورش
آموزش و پرورش نهادی است اجتماعی که در ارتباط با سایر نهادهای اجتماعی عمل میکند. کار جامعهشناسی مطالعه نهادهای اجتماعی و چگونگی پیدایش و سیر تکوینی آنهاست و هم اینجاست که جامعهشناسی درمطالعه نهاد آموزش و پرورش، اهمیت پیدا میکند. در چکیده کارهای هانریژان[9] جامعه شناسی آموزش و پرورش چنین تعریق شده است:
«جامعه شناسی آموزش و پرورش عبارتست از مطالعه نهادها و روابط اجتماعی در ارتباط با آموزش و پرورش»از طرف دیگر اهمیت جامعه شناسی آموزش و پرورش در آن است که مقتضیات اجتماعی در زندگی انسانی نقش عمده دارد. در نتیجه آموزش علمی که در حدود سالهای 1900 در اروپا به وجود آمده ابتدا از فیزیولوژی[10] و روانشناسی[11] و مخصوصاً از روانشناسی الهام گرفته و سپس در مسایل مربوط به بازده آموزش و پرورش وارد شده است. دیدگاه جامعه شناختی و مطالعه تجربی آموزش و پرورش قدری دیرتر در ایالات متحد آمریکا گسترش پیدا کرد. اسمیت اولین کسی بود که برای این کار عنوان خاصی انتخاب کرد: «جامعه شناسی آموزش و پرورش» سال 1917.
بعد از جنگ جهانی اول (1914-1918) چهار واقعه عمده در جهتگیری آموزش به طرف علوم اجتماعی به ویژه جامعه شناسی موثر بوده است:
1-آموزش عمومی 2-سازمان های آموزشی 3-دگرگونی نقش خانواده 4-اوجگیری انقلاب صنعتی
مطالعه سازمانهای آموزشی، نقش آموزش و پرورش در تحولات اجتماعی، فنون آموزش ناشی از این روند تحولی، تحول جمعیت و گسترش مدارس رسمی مورد نیاز جمعیت رو به افزایش جوامع، اعم از شهری و روستایی، از جمله موضوعاتی هستند که در چارچوب نهادهای اجتماعی و در حیطه مطالعات جامعه شناسی است. بر اساس چنین ملاحظاتی، جامعه شناسی آموزش و پرورش به منزله یکی از رشتههای مهم جامعه شناسی به وجود میآید و با کاربرد روشهای تحقیقی مشخص، مطالعه تحولات جامعه در زمینههای مختلف و رشد جمعیت و رابطه آنها با آموزش و پرورش میپردازد. (فومنی، 1382 ،24 الی 19 )
2-4- هدف جامعه شناسی آموزش و پرورش
هدف جامعه شناسی آموزش و پرورش آن است که پدیده آموزش و پرورش، نحوه تشکل و سازمان پذیری، و کارکردهای عمومی آن را در زندگی اجتماعی مطالعه کند. بدیهی است که در هر جامعهای، دامنه آموزش و پرورش از چارچوب نظام آموزش و پرورش فراتر میرود. آموزش و پرورش پدیدهای است که آشکار یا نهان در تمام ارکان و نهادهای اجتماعی جای دارد و از راه تأثیرات متقابل، درکل نظام اجتماعی نفوذ میکند.
فراگرد آموزش و پرورش، متضمن ترکیبی از روابط و کنشهای متقابل اجتماعی است. تحلیل جامعه شناختی آن میتواند هم به آموزش و پرورش رسمی که تحت شرایط معین در آموزشگاهها صورت میگیرد و هم به فراگردهای تربیتی بیشماری که در خانواده و محیط زندگی به صورت ضمنی اتفاق میافتند، ناظر باشد. بنابراین، جامعه شناسی آموزش و پرورش در تعریف وسیع آن، نه فقط مطالعه نهاد آموزش و پرورش و سازمانها و روابط آن، بلکه مطالعه جوانب تربیتی سایر نهادهای اجتماعی، یا به طور کلی، تمامیت تجربههای یادگیری و پرورشی افراد جامعه را شامل میشود. پس جامعه شناسی آموزش و پرورش رسمی، بخشی از جامعه شناسی آموزش و پرورش است. (علاقهبند، 1382، 20-19)
2-5- نظام جدید آموزش و پرورش در ایران
نظام جدید آموزش و پرورش در ایران با تاسیس مدرسه دارالفنون در سال 1228 آغاز شد. این مدرسه که به سبک اروپایی اداره میشد، شامل دورههای متوسطه و عالی بود. به دنبال آن با تشکیل وزارت علوم در سال 1232 و سپس آغاز حکومت مشروطه، مدارس متعددی در سطح ابتدایی و متوسطه در تهران و شهرستانها توسعه یافت. (صافی، 1382، 8)
امّا با مطالعه اسناد و مدارک مربوط به تاریخ آموزش و پرورش در ایران نشان میدهد که نخستین بار در نهم آبان ماه 1290 هجری شمسی، مجلس شورای ملی، قانون تعلیمات اجباری را تصویب کرد. در سال 1294 هجری شمسی، نظارت دولت در امر آموزش و پرورش به صورت یک اصل در متمم قانون اساسی مطرح شد و از این تاریخ، سازمانهای آموزشی در ایران شکل منظم و متمرکزی به خود گرفتند و نظارت دولت بر موسسات آموزشی جنبه قانونی پیدا کرد ولی میتوان گفت، نظام آموزش و پرورش رسمی ایران در واقع از انقلاب مشروطیت و پس از وضع قانون اساسی و متمم آن به وجود آمده است.
تا قبل از انقلاب مشروطیت، آموزش و پرورش در مکتب خانههای سنتی ادامه داشت و معمولا دولت و سازمانهای دولتی هیچگونه نظارتی بر آنها نداشتند. امّا در سال 1225 هجری شمسی اولین سنگبنای مدرسه دارالفنون توسط میرزاتقیخان امیر کبیر بر زمین نهاده شد. در اولین دوره این موسسه عالی به سبک نوین، یکصد نفر جوان در رشتههای نظامی(توپخانه، پیاده نظام، سواره نظام)، مهندسی، پزشکی(طب و جراحی)، داروسازی، فیزیک و معدن شناسی در آن به تحصیل پرداختند.
در سال 1237 هجری شمسی، وزارتخانهای به نام وزارت علوم تأسیس شد که مسئوولیت آموزش و پرورش فرزندان جامعه از ابتدایی تا عالی را بر عهده داشت. در شهریور 1289 قانون اداری «وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه» به تصویب این قانون بلافاصله مدارس دولتی در تهران و مراکز استان و شهرستانها بر اساس نظام آموزشی غرب تأسیس شد و وزارت معارف وقت تصمیم به تربیت معلمینی گرفت که بتوانند عهدهدار تدریس در مدارس شوند. به این ترتیب مراکزی به نام«دارالمعلمین» تأسیس شد که بعدها به نام دانشسرای مقدماتی به خود گرفت. در سال 1289 هجری شمسی برابر 1329 هجری قمری قانون فرهنگ نیز به تصویب رسید که متضمن اجباری بودن تعلیمات ابتدایی برای عموم ایرانیان بود.
در سال 1300 شمسی قانون شورای عالی فرهنگ تصویب شد که به موجب آن اداره کلیه مدارس، از تهیه برنامههای درسی و آموزشی و تربیتی گرفته تا برنامهریزی امتحانات و تعیین صلاحیت معلمان تحت نظر این شورا درآمد. وزارت فرهنگ که عهدهدار تعلیمات از دوره ابتدایی تا عالی بود، سنگبنای دانشگاه را نهاد و به موجب قانون 8 مرداد 1312 شمسی، دانشگاه تهران تأسیس شد.
در اسفند سال 1312 شمسی قانون تربیت معلم از تصویب مجلس گذشت. دانشسرای مقدماتی با هدف آشنا کردن معلمان به اصول جدید آموزش و پرورش، وظیفه تربیت آموزگاران دبستانها را برعهده گرفت و دانشسرای عالی موظف به آموزش دبیران دبیرستانها شد. اهم اقدامات دولت از 1300 شمسی به بعد در زمینه آموزش و پرورش از ابتدایی تا عالی را میتوان در چند مورد زیر خلاصه کرد.
1-تأسیس دانشسراهای مقدماتی و عالی برای تربیت معلم و دبیر
2-تأسیس دانشگاه تهران در سال 1312
3-گسترش مدارس در مراکز استان و شهرستانها و بخشها
4-ایجاد مدارس اکابر برای آموزش بزرگسالان در سال 1315
5-اعزام دانشجو به کشورهای اروپایی به منظور استفاده از آنها در مراحل آموزشی کشور
تا سال 1343 دو مقطع آموزشی وجود داشت. یکی دوره ابتدایی به مدت شش سال از سن هفت سالگی و دیگر دوره متوسطه که آن هم شش سال بعد از دوره ابتدایی به طول میانجامید.از سال 1343 سطوح آموزشی، به سه دوره تقسیم شد. دوره ابتدایی پنج سال از سن شش سالگی،دوره راهنمایی به مدت سه سال و دوره دبیرستان به مدت چهار سال که از مهرماه سالی تحصیلی 46-1345 به اجرا درآمد.
از سال 1345به بعد به خاطر تحولات اجتماعی و اقتصادی و ضرورت تغییر در برنامههای آموزشی به منظور دستیابی به اهدافی جدید از جمله : پرورش ذوق هنری، پرورش جسمی (تربیت بدنی) . تاکید بر اخلاق و فلسفه اجتماعی، پرورش نیزوی انسانی ماهر و متخصص وغیره، انتقال قدرت تصمیمگیری از مرکز به سطوح پایین و ایالات، اقدامات مفیدی در منطقهای کردن آموزش و پرورش به عمل آمد که اهدافی از قبیل: مشارکت مردم در امر آموزش و پرورش تعیین اولویتهای محلی و منطقهای در برنامهها و فعالیتهای آموزشی غیره را در برداشت. (فومنی،1382، 87الی83)
2-6- نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران
شورای تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی از فروردین 1365 شمسی، رسما آغاز به کار کرد و پس از بحث و بررسی و بهرهگیری از تجارب سایر کشورها و پس از 150 جلسه بحث و گفتگو«طرح کلیات نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران» را تدوین نمود و در سال 1362 به شورای انقلاب فرهنگی ارائه داد. (فومنی ،1382، 87)
در طرح مزبور درباره مباحث ذیل بحث شده است[12]:
-مبانی تعلیم و تربیت اسلامی
-اهداف کلی تعلیم و تربیت اسلامی
-اصول حاکم بر نظام آموزش و پرورش
-ساختار نظام آموزش و پرورش شامل دورههای اساس، ارکان، ارشاد و متوسطه فراگیر.
-برنامهریزی ادامه کار طراحی آموزش و پرورش
(صافی ، 1382 ،9)
اجزاء عمده ساخت نظام آموزش و پرورش به شرح زیر خلاصه میشود:
1-دوره آموزش و پرورش عمومی به مدت نه سال که اجباری و شامل سه مرحله است.
-مرحله آموزش و پرورش «اساس» به مدت دو سال
-مرحله آموزش و پرورش «ارکان» به مدت چهار سال
-مرحله آموزش و پرورش «ارشاد»به مدت سه سال
2-دوره آموزش و پرورش فراگیر کاربردی – علمی که مدت آموزش در این دوره به تناسب شاخه و نوع آموزش متفاوت است.
جدول شماره یک دوره ای تحصیلی و مقایسه نظام فعلی و نظام پیشنهادی و مدت تحصیل در هر یک از این دورهها را نشان میدهد.
دورههای تحصیلی |
وضعیت در نظام فعلی آموزش و پروش |
وضعیت در نظام پیشنهادی |
آموزش ابتدایی |
5 سال |
6 سال: 2 سال اساس +4 سال ارکان |
آموزش متوسط |
7 سال: 3 سال راهنمایی تحصیلی+4 سال متوسطه |
6 سال: 3 سال ارشاد+3 سال متوسطه فراگیر |
آموزش عمومی (همگانی – اجباری) |
8 سال:5 سال ابتدایی+3 سال راهنمایی تحصیلی |
9سال: 2 سال اساس+4 سال ارکان+3 سال ارشاد |
آموزش رسمی پیش دانشگاهی |
12 سال: 8 سال عمومی+4 سال متوسطه |
12 سال: 9 سال عمومی+3 سال متوسطه فراگیر |
جدول شماره (1)
(فومنی، 1382، 89 الی 87)
2-7- آموزش و پرورش دوره متوسطه
در قانون اساسی معارف: مصوب 1290، مدارس متوسطه به عنوان مدارسی که بعد از دوره ابتدایی و قبل از مدارس عالی تشکیل میشود مطرح شده است. این دوره با سنینی چهارده تا هفده و هیجده سالگی مقارن است. در گزارش نهایی اجلاس منطقهای یونسکو آمده است: دوره متوسطه عبارتست از دوره برزخ یا دوره انتقالی میان آموزش پایه که عمومی و غیر تخصصی است و آموزش تخصصی تر در سطح آموزش عالی.
دوره متوسطه دروه انتقالی میان کودکی و جوانی است و یک دوره میانی که به واسطه بسیاری از فشارهای روانی، جسمانی، و مشکلات سازگاری، ویژگیهای خاصی را به نوجوان و جوان میبخشد.
این دوره ممکن است از سه جهت دوره انتقالی میباشد:
1- انتقال از دوره میان کودکی که نیازهای فردی، تحت نظر و مراقبت دیگران تامین میشود و جوانی و بلوغ که به فرد استقلال و قبول مسئولیت میدهد.
2- انتقال از آموزش عمومی، همگانی و غیر تخصصی به آموزش دانشگاهی، تخصصی خاص عدهای محدود.
3- انتقال از محیط آموزش به محیط کارو زندگی. (صافی، 1382، 89)
تأسیس دالفنون را در سال 1228 شمسی باید سرآغاز مدرسه متوسطه به سبک جدید در ایران دانست. الگوی این مدرسه از نظر ساخت، برنامههای درسی و مقررات آموزش از کشورهای اروپایی به ویژه فرانسه اقتباس شده است.
در سال 1313 شمسی، محل تحصیل دوره ابتدایی را «دستان» و مدرس این دوره را معلم و محل تحصیل دوره متوسطه را دبیرستان و مدرس این دوره را دبیر نام نهادند. در سال 54-53 شمسی، ساختار آموزش متوسط عبارت بود از:
- شاخه عمومی یا نظری شامل رشتههای اقتصاد – اجتماعی، فرهنگ و ادب، علوم تجربی و ریاضی – فیزیک.
- شاخه جامع شامل رشتههای متنوعی با عنوان آموزش عمومی، فنی، بازرگانی، حرفهای و کشاورزی که پس از یک سال اجرا متوقف ماند.
- شاخه فنی و حرفه ای شامل سه بخش صنعت، خدمات و کشاورزی یا رشتههای متعدد از هر بخش.
از سال تحصیلی فوق تا 71-1370 مدت تحصیل در دوره متوسطه چهار سال تعیین شد.
رشتههای تحصیلی فرهنگ و ادب و اقتصاد – اجتماعی در هم ادغام گردید و به نام رشته ادبیات و علوم انسانی اعلام شد و در مدت تحصیل شاخهها در رشتههای تغییر انجام نگرفت.
«طرح انتقال به آموزش متوسطه» در دیماه 1369 با پیشنهاد وزارت آموزش و پرورش توسط شورای انقلاب فرهنگی به تصویب رسید که در سال تحصیلی 78-1377، همه دانش آموزان دوره متوسطه ایران بر اساس این طرح به تحصیلات خود ادامه دادهاند. بر اساس کلیات طرح جدید متوسطه به مزایای متعددی که طرح دارد اشاره شدهاست، از جمله:
- نیمسالی و واحدی کردن دوره متوسطه و دوره پیش دانشگاهی
- کوتاه شدن دوره آموزش عمومی از 12 سال به 11 سال
- ارائه دروس به صورت عمومی، اختصاصی و پودمانهای مهارت
- آسانتر شدن تغییر رشته تحصیلی
- کاهش زیانهای ناشی از تکرار پایه یا ترک تحصیل
- و ….
در طرح جدید آموزش متوسطه آمده است: هدف کلی آموزش متوسطه و پیش دانشگاهی و کاردانی (پیوسته)، عبارتست از: اعتلای سطح فرهنگ و دانش عمومی و آماده ساختن جوانان برای اشتغال مفید یا ارائه تحصیل در سطوح عالیتر تحصیلی (آموزشهای علمی – کاربردی و دانشگاهی) . همچنین در این طرح اهداف هر یک از شاخههای تحصیلی و هدفهای خاص دوره متوسطه مورد بحث قرار گرفته است. امّا ساختار جدید متوسطه دارای شاخهها، گروهها و رشتههای مختلف تحصیلی است. دوره تحصیل در دوره متوسطه سه سال است که یک سال آن عمومی و دو سال اختصاصی است.
دانش آموزان سال اول متوسطه در پایان سال اول میتوانند در یکی از شاخهها، گروهها و رشتههای به شرح ذیل ادامه تحصیل دهند. هر شاخه معرف سمتگیری عمده در زمینه تحصیل یا اشتغال است.
2-8- افت تحصیلی
یکی از مشکلات نظامهای آموزشی هر کشور افت تحصیلی است. یک نظام آموزش کار آمد، کمترین افت تحصیلی و بالاترین بازدهی را دارد. در کشور ما هم افت تحصیلی یکی از مهمترین مسایل و مشکلات کنونی نظام آموزش و پرورش است که هر سال دهها میلیارد ریال بودجه کشور را به هدر میدهد و نیروهای بالقوه انسانی جامعه را از آموزش و پرورش خارج میکند.
«مجموع خسارات اقتصادی ناشی از شکست تحصیلی (وقوع ترک تحصیلی زودرس و تکرار پایههای تحصیلی در 12 پایه اول ابتدایی تا پایان چهارم متوسطه) 1365، 67 و 69 حدود556479 ،720966 و 1089573 میلیون ریال بوده است. از مجموع کل دانشآموزان در سال 65 بیش از دو میلیون و دویست هزار نفر و در سال 67 بیشتر از دو میلیون و چهارصد هزار نفر و در سال 69 بیش از دو میلیون و هفتصد هزار نفر مردود شدهاند.
همچنین در سال 65 بیشر از ششصد و چهل هزار نفر از دانش آموزان دچار ترک تحصیل شدهاند که این رقم در سال 69 به بیش از هشتصد هزار نفر رسیده است. (نفیسی، 1371، 115-114)
«در ایران شکست تحصیلی زیاد و پر حجم است و از همان سال اول ابتدایی گریبانگیر برخی از دانش آموزان میشود. تحلیلهای آماری نشان میدهد که این پدیده درایران نیز همانند سایر جوامع گزینشی است و همه طبقات اجتماعی به یک نسبت با آن مواجه نیستند. این امر در مناطق محروم و روستایی و در میان حاشیه نشینان شهرها بسیار عمیقتر است. برای مثال، آمار افت تحصیلی در سه منطقه تهران (مناطق 3، 12 و 19) نشان می دهد که دانش آموزان منطقه 19 که بیشتر ساکنان حاشیه نشین تهران را در خود جای داده است در حد وسیعتری در معرض این پدیده قرار دارند.» (بازرگان، آبان ماه، 1379، 87)