فصل اول
مقدمه:
امروزه اهمیت فرآیند مدیریت بر کسی پوشیده نیست. کشورهای صنعتی پیشرفته از دهها سال قبل به این مقوله توجه داشته اند و عملاً توسعه خویش را مدیون بهبود شیوه های قبل مدیریت می دانند. در حالیکه کشورهای در حال توسعه هنوز درگیر مسایل و مشکلاتی از قبیل فقر و رشد نرخ جمعیت، نرخ بالای بیکاری، تورم، افسار گسیخته اتلاف، استقرار یافته و بر اساس داده می شوند. طبق این دیدگاه موسسات آموزشی خود را تغییر می دهند تا به افرادی که آمادگی تغییر در خود دارند کمک کنند و معترفند قصور در ایجاد شرایط مناسب برای موفقیت افراد جامعه باعث خسارت عظیم در بهره وری اجتماعی و عدم رضایت منابع انسانی خواهد شد.
از اینرو سیستم آموزشی کشورهای در حال توسعه ایستی برنامه های آموزی خود را با روند تغییرات هماهنگ کنند. تدریس یک فعالیت پیچیده پویا، تعاملی هوشمندانه است و اگر قرار یباشد معلمین دانش آموزان مختلف جدید آشنا نمایند. مستلزم شیوه خاص مدیریتی است تا از این طریق بتوانند اثر بخشی بیشتری به امر آموزش بپردازند.
مسأله و موضوع تحقیق
مدیریت با شروع زندگی اجتماعی بشر آغاز گردیده است زیرا انسان برای آنکه بتواند به زندگی خود سر و سامان بدهد و نیازهای خود را برآورده سازد احتیاج به افرادی می داشته که آنها را هدایت و رهبری نماید تا مشکلات و نیازهای خود را با استفاده از امکانات، منابع موجود انسانی و مادی مرتفع سازد.
بنابراین مدیریت به معنی و مفهوم اعم آن که اداره کردن یک گروه، یک سازمان و ... است فکری جدید نیست و از زمانهای بسیار قدیم از زمانی که انسان زندگی اجتماعی خود را شروع کرده مطرح و مورد توجه بوده است.
اهمیت مدیریت در سیر تاریخ مدون بشری بگونه بوده است که اکثر صاحب نظران عقیده دارند که اجتماع بدون رهبری و مدیریت نمی تواند وجود داشته باشد.
در کشورما نیز اخیراً در پس گسترش روزافزون نظام آموزشی ضرورت بهسازی کیفیت نتایج آموزی مسئله مدیریت و رهبری آموزشی در آموزش و پرورش بازندگی و رشد و توسعه اقتصادی و توجه چندانی نداشته است. اکنون با تغییرات و تحولات جهانی و اجتماعی دریافته است که مدیریت آموزشی است پویا که باید همه وظایف مربوط به آن مانند: برنامه ریزی تعیین هدفها، سازماندهی، هماهنگی، مدیریت و رهبری، نوآوری و ایجاد انگیزه و ... را کاملاً در نظر گرفت.
از این رو شناخت و بکارگیری جهانی علمی سبکهای مدیریتی از ضروریات مهم و حیاتی در نظام آموزش و پرورش می باشد.
اثرات مثبت و منفی هر کدام از سبکها باید شناخته شود تا شیوه های مؤثرتر غیب و شیوه های نامناسب کنار گذارده شود.
در این تحقیق سعی خواهد شد که سبکهای مدیریتی هرکدام توضیح داده شوند و رابطه بین هرکدام از این سبکها که نوع مدیریت آموزشی می باشد با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع دبیرستان بررسی شود.
سؤالات تحقیق
سئوال(1)
آیا نوع مدیریت با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد؟
سئوال (2)
کدام یک از سبکهای مدیریت در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان اثر بخش تر است.
(سبکهای:هنجارمدار، فرد مدار، موقعیت مدار)
اهداف تحقیق
اهداف کلی:
پژوهش حاضر، بررسی و مطالعه بین نوع مدیریت آموزشی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را هدف اساسی خود قرار داده تا از این طریق روشن کند که چه نوع مدیریت آموزشی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مؤثر است، که این هدف کلی است.
اهداف جزئی:
و اهداف جزئی شناخت سبکهای هنجار مدار است شناخت سبک فرد مدار است. و شناخت سبک موقعیت مدار است و شناخت ویژگیهای هرکدام از آنها.
تعاریف لغات و اصطلاحات(متغیرها)
مدیر:به افرادی اطلاق می شود که طی حکمی از آموزش و پردازش منطقه به عنوان مسئول آموزشگاه منصوب می شود و به موجب آن حکم و با توجه به شرح وظایف مشخصه مشغول انجام وظیفه می شود.
مدرسه:سازمانی است که بر مبنای معیارهای رسمی تأسیس می شود و با نظارت ادارات آموزش و پرورش مسئول اجرای برنامه های مصوب آموزشی و پروش کشور را در سطح تحصیلی یعنی عهده دار می گردد.
فرضیه های تحقیق
فرضیه اهم تحقیق
بین سبک مدیریت آموزشی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
فرضیه یک
سبک مدیریت کار مدار رد پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را بالا می برد.
فرضیه دو
سبک مدیریت هنجارمدار پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را پایین می آورد.
فرضیه سه
سبک مدیریت فرد مدار پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را بالا می برد.
فصل دوم
زمینه و تاریخچه مختصری از مدیریت
مدیریت با شروع زندگی اجتماعی بشر آغاز گردیده است زیرا انسان برای آنکه بتواند به زندگی خود سروسامان بدهد و نیازهای هر دو بر آورده سازد، احتیاج به افرادی میداشته که آنها را هدایت و رهبری نماید تا مشکلات و نیازهای خود را با استفاده از امکانات موجود انسانی مرتفع سازد.
بنابراین مدیریت به معنی و مفهوم اعم آن که اداره کردن یک گروه، یک سازمان و ... است فکری جدید نیست و از زمانهای بسیار قدیم از زمانی که انسان زندگی اجتماعی خود را شروع کرده مطرح و مورد توجه بوده است.
اهمیت مدیریت در مسیر تاریخ مدون بشری چگونه بوده است که صاحبنظران عقیده دارند که اجتماع بدون رهبری و مدیریت نمی تواند وجود داشته باشد.
کتابهای تاریخی بیانگر آن است که در پایان هزاره چهارم و اوائل هزاره سوم قبل از میلاد هنگامی که دولتهای سوم که بابل و مصر در بین النهرین و دره نیل پا به عرصه وجود نهادند نخستین دولتها ظهور کردند و مدیران به اداره امور سازمانهای گوناگون اجتماعی پرداختند. به عنوان مثال کتیبه های موجود از تمدن مویریها در 5000 سال قبل از میلاد گواه بر این است که آنان برای اداره کردن معابر گسترده سومری و اداره امور داد و ستد و معاملات خود نظمی خاص برقرار کرده بودند.
قدیمی ترین کتب و منابعی که از گذشته بیاد مانده است نظیر نوشته های افلاطون در یونان و کلیه و دمنه و ... اهمیت دادن به مدیریت را تأیید می کند.
در تاریخ کشور ما کورش، پادشاهان هخامنشی از کسانی بوده است که روشهای مدیریت او در امور کشورداری و کشور گشایی به توسعه و تکامل این علم کمک فراوان کرده است.
آثار گرانبهای اسلامی مانند نهج البلاغه حضرت علی(ع) کاملترین پیامها را در مورد مدیریت، خصایص مدیران و ... را در بر دارد.
پیشنیه مدیریت آموزشی
نهضیت مدیریت علمی و اصولی که تبلیغ می کرد مدیریت آموزشی را متأثر ساخته و توجه اندیشمندان و محققان آموزشی را به خود جلب نمود. هواداران مدیریت علمی در نظامهای آموزشی به کاربرد اصول آن همت گماشتند. آنها مدرسه را مشابه کارخانه تلقی می کردند که در آن دانش آموران مانند مودا خام، باید در فراگیری آموزش و پرورش، متناسب با کیفیات و مشخصات مورد انتظار جامعه تغییر و تحول پیدا کنند. بنابراین نظامهای آموزشی باید برای تحقق این هدف، کارکنان واجد صلاحیت، ابزارها و روشهای فنی ویژه مورد نیاز با معیارها و استانداردهای از پیش تعیین شده فراهم سازند.
با تلاش و همت این افراد، در تاریخ مدیریت و رهبری آموزشی ایالات متحده دورهای به وجود آمد که عصر پرستش کارآئی نام گرفت.
طالبان اولیه مدیریت آموزشی، گرچه دقت نطر مهندسان انسان را نداشتند ولی همانند مدیران عملی تیلور رفتار سازمان آموزشی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دادند، و سعی می کردند که اصول مدیریت علمی را در محیط های آموزشی پیاده کنند. و پیشنهادهایی در جهت انجام امور به حداکثر رساندن کارآیی ارادهاند.
تجزیه و تحلیل مدارس به سویله ریموند کالاهان در سالهای 1910 تا 1930 فعالیتهای غلمی متأثر اصول مدیریت علمی را به خوبی نشان می دهد. با این حال تا سال 1940 مدیریت آموزشی تحت تأثیر مطالعات هارتون قرار داشت. مدیریت دموکراتیک تصمیمگیری دموکراتیک و تدریس دموکراتیک شعار این دوره بود تا سال 1950 مدیریت آموزشی بیشتر تحت تأثیر فرضیه های تئوریک قرار داشت. ولی در سالهای 1950 تا 1960 رفتار گرایان پا به عرصه وجود گذاشتند و نهضتی جدی برای مطالعه و تدریس مدیریت آموزشی به وجود آوردند و از این طریق مفاهیم زیادی از دیگر رشته های علمی در مورد و مدیریت آموزشی گردآوری شد.
در دهه 1970 بحران های اجتماعی و سیاسی مانند بحرانهای نفتی و رکور اقتصادی در غرب مطالعات تئوریک و عملی در مدیریت آموزشی را تحت تأثیر قرار داد و انتقاداتی نیز بر رویکرد علوم رفتاری مطرح گردید به طوری که «گریفتیز» مدیریت آموزشی را تا سال 979 به عنوان رشته ای در آشوب روشنفکری توصیف می کند.
ولی در سال 1979 با انتشار مقاله ای از طرف وران ادمونرز که رهبری قوی داری در یکی از خصوصیات مدارسی که در زمینه تدریس، اثر بخش بودند معرفی کرد.
این موضوع نقطه عاطفی شد که توجهی تجدد به مدیریت آموزشی را جلب نمود و در اواسط دهه 1980 منجر به ظهور رهبریت آموزشی تدریس گرا گردید که استاندارد آموزشی جدیدی برای مدیریت تعیین می کرد. در این الگو مدیر مهمترین منبع دانش برای رشد برنامه های آموزشی مدرسه تلقی می گردید. در ایالات متحده مراکز آموزشی ایجاد گردید که بتواند توانایی هایی از قبیل توانایی بهبود بخشیدن روشهای تدریس معلمین و ... داشتن انتظاراتی بیشتر از عملکرد معلمین و دانش آموزان سرپرستی نزدیک در کلاسهای درس، هماهنگی مواد درسی نظارت بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان را در مدیران پرورش دهند.
به لحاظ ظهور متغیرهای محیطی جدید در دهه 1990، بطور کلی عقیده گروهی بر این است که نظام آموزش و پرورش دانش اموزان را به طور کارا و مؤثر برای ایفای نقششان در جامعه آینده آماده نمی کند، از این رو سیاستگذاران آموزشی بر آن شدند تا فرصتهای اساسی و زیربنای آموزشی و پرورش را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهند.