روش تحقیق رابطه افسردگی با عوامل خانوادگی دانشجویان دختر رشته حسابداری

تعداد صفحات: 90 فرمت فایل: word کد فایل: 4507
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: روانشناسی
قیمت قدیم:۲۸,۸۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۰۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه روش تحقیق رابطه افسردگی با عوامل خانوادگی دانشجویان دختر رشته حسابداری

     

    فصل اول :

    طرح مسئله

     

    1-1 بیان مسئله

    1-2 گزاره های تحقیق

    1-3 متغیرهای مورد مطالعه و تعریف عملیاتی آنها

     

    1-1 بیان مسئله:

    مقدمه:

    ابعاد وجودی انسان بسیار گسترده و پیچیده است و در نتیجه تغییرات و تحولات روانی و اجتماعی ناشی از آن نیز بسیار است.

    بنابراین تأمین سلامتی جسمانی و روانی افراد یکی از مهمترین اهداف ملی کشور محسوب می شود و بخش عمده ای از سرمایه های مادی و معنوی دولتها و ملتها به این امر اختصاص می یابد. بدیهی است کسب توفیق در زمینه پیشگیری از بیماریها و تأمین سلامت افراد به شناخت همه جانبه عوامل موجه و متجلی شده بیماریها وابسته است.

    افسردگی نیز نوعی از اختلالات روانی است که انسان ممکن است به آن دچار شود. بیماری افسردگی نوعی از بیماری است که خصوصیت اول و عمده آن تغییر خلق است. این تغییر خلق شامل یک احساس غمگینی است که از نومیدی حفیف تا احساس یأس شدید نوسان دارد. خصوصیات اصلی و مرکزی حالات افسردگی کاهش عمیق میل به فعالیتهای لذت بخش روزمره مانند معاشرت، تفریح و ورزش و ... است. حال این بیماری می تواند با عوامل متعددی رابطه داشته باشد. این تحقیق در نظر دارد رابطه این عوامل با افسردگی را تعیین کند.

    حدود 472 میلیون نفر در سال 1990 در جهان دچار افسردگی اساسی شده اند به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان.

    دکتر سرلگراین استادیار روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با بیان این مطلب در سمینار تعرفه های پزشکی گفت: در همان مقطع زمانی در ایران 5 میلیون نفر دارای افسردگی اساسی، یک میلیون و دویست هزار نفر دارای عقب ماندگی ذهنی، 500 نفر اسکیزوفرین، 600 نفر صرع، 150 هزار نفر دمانس (نوعی بیماری روحی و روانی را دارا بوده اند.)

     

    1-1-2طرح مسئله:

    افسردگی را می توان شایع ترین اختلال عاطفی دانست این حالت عاطفی از دیرباز مورد توجه بوده است. افسردگی یکی از رایج ترین ناراحتیهای روانی است که باعث مراجعه افراد به روانپزشکان، روانشناسان و دیگر متخصصان بهداشت روانی می گردد. از این لحاظ افسردگی با سرماخوردگی در میان ناراحتیهای جسمی قابل مقایسه است. تحقیقات مورد مطالعه این مسأله را تأیید می کند.

    افسردگی دارای نشانه ها و ویژگیهایی می باشد از جمله دو نشانه اصلی افسردگی عبارتند از: احساسات مستمر غم و از دست دادن علاقه و لذت نبردن از چیزهایی که قبلاً از آن لذت می برده و باید دست کم یکی از این دو نشانه حداقل برای دو هفته وجود داشته باشد تا بیماری افسردگی تشخیص داده شود بعلاوه این خلقها به اندازه‌ای شدید باشد که از کارکرد عادی فرد در کار یا در موقعیتهای اجتماعی مانع شوند.

    از جمله علل احتمالی بروز این بیماری میتوان به عوامل خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و... اشاره کرد که در تحقیق حاضر در پی دست یافتن به رابطه افسردگی با عوامل خانوادگی است، البته عوامل خانوادگی متعددی را می توان نام برد که در این تحقیق چهار مورد از آنها مورد بررسی و تحقیق قرار می گیرد: از جمله:

    رابطه افسردگی و وجود صمیمیت فرد در بین اعضاء خانواده.

    رابطه افسردگی و تعداد اعضای خانواده، رابطه افسردگی و فاصله سنی فرد با والدینش و رابطه افسردگی و چندمین فرزند بودن فرد در خانواده.

    همچنین نباید پیامدها و اثرات مخرب این بیماری را از نظر دور داشت. افسردگی هم از لحاظ اقتصادی و هم از لحاظ انسانی اثرات جبران ناپذیری دارد. هزینه اقتصادی به علت اتلاف وقت و نیروی وقت و نیروی تولید و جایگزینی نیروی کار و مراقبت پزشکی قابل توجه است، هیچ راهی برای اندازه گیری هزینه انسانی آن در اختیار وجود ندارد. این بیماری اگر درمان نشود به عزت نفس آسیب می رساند، سوء استفاده از مواد را افزایش می دهد، روابط و شغلها را مختل می کند و گاهی باعث ناتوانی یا حتی مرگ می شود.

    تحقیق حاضر به روش توصیفی است و روش نمونه گیری بصورت تصادفی می‌باشد و ابزار اندازه گیری آزمون افسردگی بک خواهد بود. همچنین عوامل خانوادگی از طریق پرسشنامه محقق ساخته سنجش خواهد شد، که در بین دانشجویان دختر رشته حسابداری ورودی 79 بعمل خواهد آمد.

     

    1-2 گزاره های تحقیق

    1-2-1هدف کلی تحقیق

    مشخص کردن رابطه افسردگی با عوامل خانوادگی در دانشجویان دختر رشته حسابداری ورودی 79.

     

    1-2-2اهداف ویژه تحقیق:

    1-مشخص کردن رابطه افسردگی و تعداد اعضای خانواده در دانشجویان دختر رشته حسابداری

    2-مشخص کردن رابطه افسردگی و وجود صمیمیت فرد در بین اعضاء خانواده در دانشجویان دختر رشته حسابداری

    3-مشخص کردن رابطه افسردگی و فاصله سنی فرد با والدینش در دانشجویان دختر رشته حسابداری

    4-مشخص کردن رابطه افسردگی و چندمین فرزند بودن در خانواده در دانشجویان دختر رشته حسابداری

     

    1-2-3سؤالات تحقیق:

    1-آیا بین افسردگی و تعداد اعضاء خانواده در دانشجویان دختر رشته حسابداری رابطه وجود دارد؟

    2-آیا بین افسردگی و صمیمیت فرد بین اعضاء خانواده، در دانشجویان دختر رشته حسابداری رابطه وجود دارد؟

    3-آیا بین افسردگی و فاصله سنی فرد با والدین در دانشجویان دختر رشته حسابداری رابطه وجود دارد؟

    4-آیا بین افسردگی و چندمین فرزند بودن فرد در خانواده در دانشجویان دختر رشته حسابداری رابطه وجود دارد؟

     

    1-3 متغیرهای مورد مطالعه و تعریف عملیاتی آنها:

    1-3-1 متغیرهای تحقیق:

    متغیر مستقل:عوامل خانوادگی

    متغیر وابسته : افسردگی

    متغیر کنترل:رشته تحصیلی، جنسیت، ورودی.

     

    1-3-2:تعریف عملیاتی متغیرها:

    افسردگی: عبارت است از نمره ای که فرد در آزمون افسردگی بک بدست می‌آورد.

    عوامل خانوادگی:عبارتند از میزان صمیمیت فرد بین اعضاء خانواده، تعداد اعضاء خانواده، فاصله سنی فرد با والدین و چندمین فرزند بودن فرد در خانواده که از طریق پرسشنامه محقق ساخته سنجش می شود.

    رشته:مجموعه ای از برنامه های درسی که مصوب بوده که در این تحقیق رشته حسابداری مد نظر است

    جنسیت:عبارت از زن یا مرد بودن.

    فصل دوم :

    پیشینه تحقیق

     

    2-1 تعریف افسردگی

    2-2 علل و عوامل افسردگی

    2-3 افسردگی در خانواده ها

    2-4 افسردگی در دانشجویان دانشگاه

    2-5 علائم افسردگی

    2-6 انواع اختلالات افسردگی

    2-7 روشهای درمان افسردگی

    2-8 نظریه های افسردگی

    2-9 مقایسه نظریه های روانشناختی افسردگی

    2-10-چارچوب نظریه ها

     

     

    2-1 تعریف افسردگی:

     

    افسردگی یکی از نخستین اختلالهای روانی است که پزشکان به شرح آن پرداخته اند. معمولاً با نشانه های زیست شناسی از جمله: بروز تغییراتی در اشتها، فعالیت حرکتی، علاقه یا فعالیت جنسی و خواب همراه است ]بورنز؟/ترجمه مجله حریری
    (1369).

     

    شاید بتوان گفت افسردگی شایعترین اختلال روان پزشکی را تشکیل می دهد، سن متوسط شروع افسردگی 40 سالگی است ولی احتمال ابتلاء به آن در سراسر عمر وجود دارد(نیکتاش، 78-1377)

    افسردگی در نوع شدید به علت تداخل در کار و فعالیتهای روزمره بیمار و اثرات مخربی که در زندگی فردی و خانوادگی و نیز اجتماعی بیمار دارد همواره در نزد روانپزشکان و روان کاوان از گذشته های دور تا امروز از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.(پورامامعلی، 75-1374)

    افسردگی نوعی اختلال روانی[1] است که در آن خلق شخص آشفته می شود. خلق انسان به رنگین کمان شباهت دارد. هر خلق متمایز از خلقهای دیگر است، ولی هر یک با دیگری ترکیب می شود. سایه های این رنگین کمان از افسردگی شدید تا افسردگی خفیف، غمگینی عادی، خلق روزانه، مانی(شیدایی) خفیف[2] و مانی (شنگولی همراه با مشکلات رفتاری) گسترده است. همه ما از سایه های مختلف این رنگین کمان گذر می کنیم؛ احساسهای غم و ناراحتی، در مقابل از دست دادن شغل یا عزیزان، یک پاسخ عادی است؛ با این حال، وقتی این احساسها نامناسب، افراطی و مخل کارآیی می شوند، از آنها به عنوان اختلال خلقی یاد می شود. (انجمن پزشکی امریکا،؟/ترجمه گنجی، 1378)

    خلق افسرده، احساس غمیگینی مفرط می باشد که با کاهش انرژی. کندی پیسکوموتور، ناتوانی در کسب لذت ، احساس گناه، اشکال در تمرکز، تفکر بدبینانه، بی اشتهایی، افکار مرگ و خودکشی مشخص می شود.(پورامامعلی، 75-1374)

    خلق به کیفیت هیجانی و احساسات درونی فرد اطلاق می شود و از آنجا که یکی از اساسی‌ترین خصوصیات اختلالات خلقی، غیر عادی بودن خلق است، بیماریهای مزمن بدین نام مشهور شده اند. امروزه این اصطلاح محدود به اختلالی است که به شکل افسردگی یا نشئه[3] ظاهر می شوند اما سابقاً حالات اضطراب در این مقوله جای گرفت.(اکبری، 1380)

    افسردگی یک واکنش روانی- زیستی عادی در مقابل استرس است. (فلک/ترجمه پورافکاری، 1361) در زبان روزمره افسرده برای اشاره به یک حالت احساسی، واکنش به یک موقعیت، و سبک رفتار مختص به فرد به کار می رود. احساس افسردگی معمولاً به عنوان اندوه شناخته می شود و امکان دارد در هوای بارانی، سرمای گزنده یا بعد از منازعه یک دوست رخ دهد. موقعیتی که انتظار می رود شادی آور باشد غالباً به احساس اندوهی پایان می بخشد. (ساراسون، ساراسون،؟/ترجمه نجاریان، مقدم و دهقان، 1371).

                چون افسردگی، اغلب مورد درمان قرار نمی گیرد، پزشکان از تعداد واقعی افراد مبتلا به افسردگی اطلاع ندارند. با این حال آنها می دانند که تعداد افراد افسرده کم نیست، در واقع، افسردگی به قدری متداول است که گاهی از آن به عنوان «سرماخوردگی روانی» یاد می شود.

    اگر افسردگی عمده درمان نشود می تواند خطرناک باشد. افکار خودکشی[4] جزء جدایی ناپذیر این بیماری است. هرچند که افراد مبتلا به افسردگی عمیق به ندرت نیروی کافی برای خودکشی دارند، با کم شدن افسردگی، احتمال بیشتری وجود دارد که اقدام به خودکشی کنند. افسردگی درمان نشده عمده ترین عامل خودکشی در ایالات متحده است. در بعضی افراد، دوره های افسردگی به تناوب جای خود را به دوره های خوشحالی مفرط و کژکاری رفتاری موسوم به مانی می دهند. این گونه افراد نوعی بیماری افسردگی به نام اختلال دو قطبی یا افسردگی شیدایی، یا بیماری افسردگی شیدایی دارند. این بیماری می تواند به پیش فعالی، تحریک پذیری و خود اعتمادی افراطی در بیمار منجر شود. به علاوه این بیماری می تواند نیروی قضاوت عادی را از بین ببرد و باعث بروز رفتار جسورانه و بی پروا بشود برای نمونه، احساس شکست ناپذیر بودن و ولخرجی مفرط همگی نشانه های مانی یا شیدایی هستند.

    انواع خفیفتر و کم رواج تر افسردگی شامل افسرده خویی[5]، که در آن را اختلال

    افسرده خویی یا روان رنجوری افسردگی[6] نیز می نامند. نوعی افسردگی جزئی است

    که آن را اختلال افسردگی خفیف نیز می نامند.

    اختلال افسردگی کوتاه مدت عود کننده[7] شبیه افسردگی عمده است ولی فقط مدت کوتاهی طول می کشد. افسردگی پس از زایمانی[8] یک بیماری افسردگی است که در زایمانهای اول، در حدود یک هفته تا شش ماه پس از زایمان روی می دهد.(انجمن پزشکی امریکا،؟/ترجمه گنجی، 1378)

     

    2-2علل و عوامل افسردگی:

    1-علل زیست شناختی:

    آمینهای بیوژنیک.

    مطالعات زیادی در این زمینه انجام گرفته و نابهنجاری های متعددی گزارش شده است از جمله دوپامین که در بیماران مبتلا به افسردگی متابولیت اصلی آن یعنی HVA در CSF کاهش نشان می دهد. سیستم نور آدرنرژیک هم در افسردگی دخیل است و در مطالعات انجام شده متابولیت نوراپی نفرین (MHPG) ادراری در بیماران افسرده تغییرات مختلفی را نشان داده است، سروتونین بیشتر از سایر عوامل نورو شیمیایی در ایجاد اختلال افسردگی دخیل شناخته شده است، بعضی از مطالعات کاهش متابولیت سبروتونین (5HIAA) را در (CSF) بیماران نشان داده اند و مطالعات دیگر رابطه بین کاهش (5HIAA) موجود در CSF افزایش بروز خودکشی موفق، اقدام به خودکشی و تکانه ای عمل کردن را نشان داده اند.

    مطالعات عددی، عصبی، روانی

    شامل مطالعات روی محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- آدرنال- محور هیپوتالاموس هیپوفیز- تیروئید محور هیپوتالاموس- هیپوفیز هورمون رشد می باشد.

    اختلال در محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- آدرنال باعث شده است که در بیش از پنجاه درصد بیماران افسرده افزایش ترشح کورتیزول وجود داشته باشد که می توان بوسیله اندازه گیری کورتیزول سرم یا میزان کورتیزول ادرار بیست و چهار ساعته آن را نشان داد.

     

    اخلال در محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- تیروئید

    بعضی از مطالعات نشان داده اند  که در بیماران افسرده میزان ISH پلاسما کاهش و T4 آزاد افزایش نشان می دهد که در صورتی که تحت درمان با داروهای ضد افسردگی قرار گیرند میزان T4 آزاد کاهش می یابد.

     

    اختلال در محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- هورمون رشد.

    بعضی از مطالعات نشان داده اند که در بیماران افسرده هورمون رشد در پاسخ به TRH افزایش می یابد (در 50 درصد بیماران) در حالی که در افراد عادی فقط میزان TSH و پرولاکتین در پاسخ به TRH افزایش می یابد. این موضوع نیاز به تحقیق بیشتری دارد. همچنین در بیماران افسرده ترشح هورمون رشد در حالت خواب و در پاسخ به تجویز کلونیوین کند می باشد.

    تعدادی از مطالعات نشان داده اند که میزان ملاتونین در بیماران افسرده کاهش می یابد و بعضی از مطالعات هم عکس آن را نشان داده اند یعنی ملاتونین افزایش می‌یابد.

    در مطالعه ای روی موشهای کور نشان داده شده است که محرومیت مادری دوره ای می تواند باعث یک دوره افزایش در میزان سروتین N استیل ترانسفراز در بچه موشهای کور می شود. محرومیت مادری باعث افزایش فعالیت NAT چندین ساعت بیشتر از معمول می شود تماس با مادر از این افزایش جلوگیری می کند. N استیل  ترانسفراز آنزیمی است که سروتونین را به N استیل سروتونین  متابولیزه می کند که آن هم به ملاتوونین متابولیزه می شود، این مطالعه نشان می دهد که محرومیت مادری می‌‌تواند منجر به کاهش سروتونین و احتمالاً افزایش ملاتونین گردد که این هم می‌تواند منجر به افسردگی در این افراد گردد.

     

    2-عوامل ژنتیک:

    بالا بودن میزان ابتلا بستگان به افسردگی به این اختلالا که حدود 3-2 برابر بیشتر در معرض خطر هستند و میزان ابتلاء دوقلوهای یک تخمکی به افسردگی به میزان 50 درصد نشان دهنده تأثیر ژنتیک در بروز افسردگی می باشد.

     

     

     3-عوامل روانی و اجتماعی:

    عوامل مختلف از جمله رویدادهای زندگی و استرس محیطی، عوامل شخصیتی

    قبل از بیماری و عوامل روان کاوی در بروز افسردگی دخیل شناخته شده اند.

     

    - رویدادهای استرس آمیز قبل از بیماری:

    رویدادهای استرس آمیز قبل از بیماری معمولاً در اولین دوره اختلال افسردگی دیده می‌شوند. این استرسها تغییرات را در سیستم عصبی و ناقلهای عصبی ایجاد می‌کنند که می توانند بدون عامل استرس زا دوره های بعدی اختلال افسردگی را موجب شوند.

    رویدادهای مربوط به زندگی مخصوصاً در اوان عمر تأثیر بخصوص روی افسردگی بعدی بیمار دارد، یکی از عوامل مهم که بعداً شخص را مستعد افسردگی می‌سازد، از دست دادن یکی از والدین قبل از 11 سالگی است. بعضی از مطالعات گزارش می‌کنند که در نتیجه جدا شدن از والدین یا از دست دادن والدین در دوران کودکی قسمتهایی از گیرنده هایی عصبی در مغز حساس می شود که بدان وسیله این افراد مستعد اختلال افسردگی در بزرگسالی می شوند. استرسهای مزمن و محرومیت از منابع محیطی می تواند باعث تغییرات در سیستم کاتکول آمینها و تغییرات در محور هیپوتالاموس آدرنال شوند یعنی اختلال در پاسخ ACTH به CRH بوجود می آید.

    عوامل روای- اجتماعی فاکتورهای نوروبیولوژیک را تحت تأثیر قرار می دهند. مثلاً در مطالعه روی بچه میمونها نشان داده شده است که در بچه میمونهایی که از مادرشان جدا شده بودند تغییرات نوروبیولوژیک از جمله تغییر در گیرنده های نور آدرنرژیک تغییر در ترشح سروتونین از هیپوتالاموس و افزایش میزان کورتیزول پلاسما گزارش شده است. همچنین حساسیت و تعداد گیرنده های افیون در نتیجه جدایی تحت تأثیر قرار می گیرد. در صورتی که بچه میمونها دوباره به مادرشان بپیوندند بعضی از این تغییرات برگشت پیدا می کند ولی بعضی دیگر برگشت پیدا نمی کند.

    زندگی توام کودکان و والدین زیر یک سقف و با تعامل هماهنگ یک انتظار معمول می باشد. گسستگی خانواده ممکن است عوارضی را بدنبال داشته باشد. گسستگی خانواده علل متفاوتی دارد یکی از علل آن طلاق والدین می باشد که با طیف وسیعی از مشکلات در کودکان رابطه دارد و از جمله پائین بودن احترام به نفس، بالا رفتن کودک آزاری، بالا بودن میزان طلاق وقتی بچه‌ها ازدواج کردند (میزان بالاتر اختلال روانی، بخصوص اختلال افسردگی و اختلال شخصیت ضد اجتماعی در بزرگسالی). موضوع جالب این است که چرا بعضی از کودکان برآمده از خانه های بی‌ثبات کمتر تحت تأثیر قرار می گیرند یا حتی نسبت به آثار مخرب مصونیت دارند. مایکل راتر معتقد است که آسیب پذیری بستگی به جنس (پسرها بیشتر از دخترها آسیب می‌بینند) سن (بچه های بزرگتر کمتر از بچه های کوچکتر آسیب می بینند)، و خصوصیات شخصیتی ذاتی کودک دارد. مثلاً کودکانی که مزاج انعطاف پذیر و شل دارند کمتر از بچه های پیش فعال در داخل خانواده با احتمال قربانی شدن در مقابل خشونت مواجه هستند و به دلیل انعطاف ممکن است کمتر تحت تأثیر آشفتگی هیجانی پیرامون خود قرار بگیرند.

    از علل دیگر که منجر به از بین رفتن روابط کودکان با والدین می شود، مرگ یکی از والدین در دوران کودکی و نوجوانی را می توان، ذکر کرد که می تواند آثار نامطلوب بجا بگذارد از جمله امکان افزایش مسائل هیجانی بعدی بخصوص آسیب پذیری بیشتر در مقابل افسردگی و نیز احتمال وقوع طلاق وجود دارد.

    مطالعه ای که در این زمینه انجام گرفته مطالعه روی 362 دانشجوی پزشکی تحت عنوان در دسترس بودن مادر در دوران کودکی و تظاهرات روانی اجتماعی در بزرگسالی می باشد. در این مطالعه دانشجویان در سه طبقه قرار گرفتند. گروه اول که اغلب دسترسی به مادر داشته اند شامل 260 نفر. گروه دوم که دسترسی نسبی به مادر داشته اند شامل 70 نفر و گروه سوم که اغلب دسترسی به مادر نداشته اند. احترام به نفس پایین و بیماریهای جسمی متعدد شاکی بوده اند در صورتی که استرس واضحی از این حالت گزارش نکرده اند.

    وابستگیهای مناسب در شیرخوارگی نقش مهمی در توانایی شخصی برای برقراری روابط در بزرگسالی ایفاء می کند. وابستگی [9]یک حالت هیجانی است که بین کودک رو به رشد و تأمین کننده خارجی یا مراقب او وجود دارد و مشخص است با جستجو کردن کودک یا در آمیختن او به آن شخص و میل به بودن در کنار او. پیرایش وابستگی مراحل مختلفی دارد. و در مرحله اول که مرحله پیش وابستگی[10] خوانده می‌شود(تولد تا 8 هفتگی) کودک متوجه مادر خود است و با چشمهای خود او را در طیف 180 درجه تعقیب می کند، در مرحله دوم که گاهی وابستگی در حال پیشرفت[11] (10-8 هفتگی تا 6 ماهگی) خوانده می شود، کودک به یک یا چند شخص در محیط خود وابستگی پیدا می کند. جدا شدن از شخص به خصوص در این مرحله برای کودک اهمیتی ندارد، به شرط اینکه نیازهای او برآورده شود. در مرحله سوم که گاهی وابستگی مشخص[12] نامیده می شود. (6 ماهگی تا 25 ماهگی)، کودک در موقع جدایی از مادر یا مراقب دیگر خود گریه می کند، با بازگردانده شدن به مادر، کودک از گریستن باز می ایستد و خود را به مادر می چسباند انگار که می خواهد از بازگشت مادر اطمینان بیشتری حاصل کند، گاهی مشاهده مادر پس از جدایی برای اینکه کودک گریه خود را متوقف سازد کافی است در مرحله چهارم (25 ماهگی و پس از آن) مادر نماد مستقل درک می شود و رابطه پیچیده تری بین مادر و کودک پدید می آید.

    با ولبی و اینزورت از جمله دانشمندانی هستند که در مورد وابستگی نظریاتی ارائه داده اند. با ولبی معتقد است که برای ایجاد وابستگی پایه ای زیست شناختی وجود دارد و اینزورت بر اهمیت کیفیت رفتار وابستگی بین کودک و والدین تأکید می‌ورزد، او دلبستگیهای ایمن و نا ایمن را از هم تفکیک کرده و اولی را بر دومی برتر می داند.

    باولبی بر اساس کار خود با کودکانی که متحمل محرومیت شدید شده بودند و نیز مشاهده آثار بستری شدن در بیمارستان بر روی کودکان، زنجیره واکنشهای متعاقب یک دوره جدایی را شرح داد که اصطلاحاً به پاسخ اضطراب جدایی معروف است و شامل مراحل زیر می باشد:

    1-اعتراض (protest) پاسخ اولیه است که ممکن است هفته ای به طول انجامد، کودک شدیداً آرزومند رسیدن به مادر یا مراقبی است که از دست رفته و بازگشت او را با گریه خواستار می شود.

    2-مرحله درماندگی (dispair)، کودک امید بازگشت را از دست می دهد، گریه‌ها متناوب شده و انزوا و بی حالی فرا می رسد.

    3-مرحله گسستگی (dettachment)، کودک به تدریج علاقه از دست رفته را باز می‌یابد و به دنبال کسی می گردد که جای مادر یا مراقب او را پر کند. اگر فرد ثابتی برای جانشینی فراهم نباشد، ممکن است کودک از نظر روانی شدیداً آسیب دیده و در هیچ رابطه ای، در جستجوی صمیمیت نبوده و در نتیجه مستعد افسردگی در بزرگسالی باشد.

    روانکاوان معتقدند که محرومیت از مهر مادری چه به علت جدایی و چه فقدان شخصی را برای ابتلا به اختلالات افسردگی در بزرگسالی مستعد می سازد اپیدمیولوژیستها بعد از مطالعات متعدد معتقدند که از دست دادن پدر و مادر در نتیجه مرگ در دوران کودکی مشخص در بزرگسالی مستعد افسردگی نمی کند در صورتی که جدایی پدر و مادر با بروز افسردگی در بزرگسالی رابطه دارد و عامل عمده به نظر می رسد در اینجا ناهماهنگی بین والدین باشد. مثلاً در جنگ جهانی دوم کودکانی که به دلیل تخلیه شهر از پدر و مادرهای خود جدا شده بودند ، در بزگسالی میزان بالاتری از اختلالات عاطفی پیدا نکردند در حالی که کسانی که جدا شدن آنها از والدین به دلیل مسائل زناشویی و طلاق آنها بود بعدها میزان بالاتری از افسردگی نشان دادند.

     

     

    4-عوامل شخصیتی قبل از بیماری:

    اگرچه شخصیت های وابسته دهانی[13]، وسواس جبری[14] ، نمایشی[15] بیشتر از شخصیتهای ضد اجتماعی[16]، پارارنوئید[17] و افرادی که از مکانیسم‌های دفاعی فرانکنی[18] استفاده می‌کنند در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند ولی هیچ شخصیتی را نمی توان منحصراً زمینه ساز افسردگی تصور کرد.

     

    عوامل روانکاوی:

    فروید آسیب پذیری در مقابل افسردگی را ناشی از محرومیت بین فردی اوان زندگی می داند که موجب روابط محبت آمیز دو دلانه در بزرگسالی شده و در فقدان واقعی یا تهدید به فقدان موجب آشکار شدن افسردگی می گردد.

    در مورد افسردگی نظریات روانکاوی متعدد بیان شده است. مثلاً فروید رابطه ای بین افسردگی و فقدان شئی بیان کرده است[19]، یعنی خشم فرد افسرده به دلیل همانند‌سازی با شئی از دست رفته متوجه درون می گردد فروید معتقد بود که درون‌فکنی ممکن است تنها راه ایگو برای دست برداشتن را شئی باشد.

    ملانی کلاین افسردگی را با وضعیت افسرده‌ساز[20] مربوط می داند. دوره ای در طول زندگی کودک که کودک از این که او را ترک کند ناراحت است اگر کودک

    اطمینان حاصل کند که مادرش هرچند خشمگین باشد باز می گردد و او را تنها نمی‌گذارد می توان گفت که کودک این دوره را بخوبی پشت سر می گذارد ولی اگر چنین اطمینان حاصل نشود ممکن است در آینده کودک مستعد افسردگی شود.‌

    ای بیبرینگ افسردگی را ناشی از تنش بین امیال شخصی و واقعیتها تصور کرده است و معتقد بود که افراد افسرده وقتی در می یابند که مطابق آرمانهای خود زندگی نکرده‌اند احساس ضعف و درماندگی به آنها دست می دهد.

    هانیز کوهات افسردگی را بر حسب self psychology تعریف کرده است یعنی وقتی نیازهای شیئ خود را طریق الگو قرار دادن، همتایی و آرمانی سازی افراد مهم بر آورده نشود شخص افسرده احساس عدم کمال و یأس و رسیدن به پاسخ مورد نظر می کند.

    طبق نظر فرضیه شناختی بیماران افسرده دیدگاه منفی نسبت به گذشته، حال، آینده دارند و طبق فرضیه درماندگی آموخته شده[21] افراد افسرده احساس درماندگی را آموخته‌اند که مخصوصاً در زنها صادق است.

    اودولف مایر معتقد بود که افسردگی و واکنش شخصی به استرسهای زندگی است از جمله ورشکستگی مالی از دست دادن شغل، مرگ  یکی از بستگان نزدیک یا یک بیماری جسمی شدید. هری استیک سالیوان معتقد بود که اثرات متضاد بین اشخاص و عوامل روانی- اجتماعی منجر به افسردگی می شود(نیکتاش، 78-1377)

     

    5-عوامل هیجانی و محیطی افسردگی:

    مدتها پیش از آنکه جنبه های زیست شناختی بیماری افسردگی، مثل ناقلهای عصبی، ترشحات هورمونی یا دوره های شبانه روزی، مورد مطالعه قرار بگیرند، پزشکان می‌دانستند که بسیاری از رویدادهای بیرونی می توانند ذهن و احساسات فرد را تحت تأثیر قرار دهند.

    روابط با دیگران، تریبت خانوادگی، فقدانها و بحرانها همه می توانند حالت ذهنی فرد را تحت تأثیر قرار دهند. در واکنش به این تأثیرات، ممکن است ذهن فرد به بیماری افسردگی مبتلا شود، پژوهشگران که در مورد رابطه ذهن، رویدادهای بیرونی و بیماری مطالعه می کنند، درباره عوامل بیماری افسردگی چند نظریه ارائه کرده اند. بعضی از این نظریه ها روان شناختی[22] است که بیشتر بر کارکرد ذهن تمرکز می کنند. پاره ای دیگر جزء نظریه های روانی اجتماعی[23] است که کارکرد ذهن را در درون بافت وسیع جامعه مورد مطالعه قرار می دهند.

    البته انتخاب از بین عوامل زیست شناختی و محیطی، بعنوان عامل اصلی افسردگی آسان نیست. دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که این عوامل از هم جدا نیستند بلکه در یک رابطه پیچیده به هم وابسته اند. فعالیت غیر عادی مغز می تواند به واکنشهای ذهن در مقایل وقایع زندگی جهت بدهد و به این وسیله باعث شود که فرد در هر وضعیتی فقط جنبه های منفی آن را ببیند. در نتیجه، یک بحران را می تواند در بدن فرد یک واکنش استرس زا راه اندازی کند و بر مغز تأثیر بگذارد و به بیماری

    افسردگی منجر شود.

     

    6-عوامل جسمانی افسردگی:

    عوامل جسمانی افسردگی عبارتند از: 1)اختلالهای هورمونی‌2)بیماریهای عفونی[24]

    3)سرطان 4)اختلالهای خود ایمنی[25]         5)اختلالهای تباهنده[26]

    6)بیماریهای دستگاه قلبی- عروقی  7)سندرم خستگی مزمن

    8)بیماریهای سوخت و سازی و سایر عوامل جسمانی مانند:کمبود ویتامین، کمبود مواد معدنی و مسمومیتها.

     

    2-3-افسردگی در خانواده ها:

    باور بر این است که افسردگی تا اندازه ای ارثی است، زیرا پژوهشهای انجام شده در خانواده ها نشان می دهد که بعضی از خانواده ها، در مقایسه با خانواده های دیگر، برای ابتلا به این بیماری آمادگی بیشتری دارند، برادرها، خواهرها و والدین و کسانی که افسردگی عمده دارند، دو تا سه برابر بیشتر از دیگران احتمال دارد که به این بیماری مبتلا شوند. بستگان نزدیک کسانی هم که به این افسردگی عمده مبتلا هستند 5/1 تا 5/2 برابر بیشتر احتمال دارد که به افسردگی دو قطبی مبتلا شوند این واقعیت که بستگان نزدیک همگی آمادگی ابتلا به افسردگی را دارند، نشان می دهد که این اختلال

    از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.

    ممکن است افسردگی دو قطبی نوعی بیماری خانوادگی باشد. حدود 50 درصد تمام مبتلایان به افسردگی دو قطبی، دست کم یک نفر از بستگان نزدیکشان سابقه افسردگی دارد. اگر یکی از والدین به افسردگی دو قطبی مبتلا باشد، 25 درصد احتمال خواهد داشت که فرزند او نیز به نوعی بیماری افسردگی مبتلا شود. اگر پدر و مادر هر دو افسردگی دو قطبی داشته باشند، احتمال اینکه فرزندانشان دچار افسردگی شوند، بین 50 و 75 درصد است، برادرها و خواهرهای مبتلایان به افسردگی دو قطبی نیز 8 تا 18 برابر بیشتر از افراد دیگر به افسردگی دو قطبی مبتلا می شوند. بعلاوه 2 تا 10 برابر بیشتر احتمال دارد که آنها به افسردگی عمده مبتلا شوند.

    بخش اعظم اسناد و شواهدی که به نقش توارث در افسردگی اشاره می کنند، حاصل مطالعه بر روی دوقلوهاست، دوقلوها برای پژوهشگران علم ژنتیک بسیار مفیدند، زیرا دوقلوهای یکسان آرایش ژنتیکی کاملاً شبیه به هم دارند، ولی در مورد، دوقلوهای عادی این طور نیست. در حالی که تمام ژنهای دوقلوهای یکسان باهم مشابه هستند، تنها 50 درصد ژنها در دوقلوهای عادی به هم شباهت دارند، درست مانند برادرها و خواهرهای معمولی. فرض کنیم یکی از دوقلوهای یکسان چشمان آبی دارد. چون این صفت با ژنها مشخص می شود قلوی یکسان دوم نیز چشمان آبی خواهد داشت. چون رنگ چشم و هر ویژگی دیگر را ژنها کنترل می کنند، خصوصیات دوقلوهای یکسان همیشه مشابه خواهد بود.

    در مطالعه افسردگی، پژوهشگران، دوقلوهای یکسان را زیر نظر قرار داده اند تا ببینند، وقتی یکی از دوقلوهای یکسان به افسردگی بالینی مبتلا می شود، دیگری نیز افسرده می شود بعد آنها افسردگی دوقلوهای یکسان را با افسردگی دوقلوهای عادی مقایسه کرده اند.

    پژوهشگران در ایالات متحده، انگلستان، آلمان، نروژ و دانمارک به این نتیجه رسیده‌اند که در خصوص افسردگی، دوقلوهای یکسان بیشتر به هم شبیه هستند تا دوقلوهای عادی. وقتی یکی از دوقلوهای یکسان افسرده است، در 76 درصد موارد، دوقلوی دیگر نیز افسرده است. وقتی یکی از دوقلوهای عادی افسرده است، فقط در 19 درصد موارد، دوقلوی دیگر نیز افسرده است.

    این یافته ها اثر توارث بر بیماری افسرگی را نشان می دهند ولی قاطع نیستند. دوقلوهای یکسانی که مورد مطالعه قرار گرفته بودند، در یک خانه بزرگ شده بودند. بنابراین تحت تأثیر یک محیط بودند.

    شاید در آن محیط مشترک چیزی باعث بیماری افسردگی شده است. همچنین پژوهشگران می دانند که دوقلوها خیلی تحت تأثیر یکدیگر هستند، آنها متوجه شده‌اند که افسردگی یکی از دوقلوها به گونه ای دوقلوی دیگر را تحت تأثیر قرار داده است.

    مطالعه دوقلوهای یکسانی که به فرزند خواندگی پذیرفته شده اند احتمال اثر توارث بر بیماری افسردگی را زیادتر می کند. دوقلوهای یکسانی که جدا بزرگ شده بودند، در 67 درصد موارد افسردگی هر دو افسرده بودند. باز هم این یافته حاکی از این است که بیماری افسردگی تا حدی ارثی است.

    همه این یافته ها قویاً به این اشاره دارند که ژنها در بیماری افسردگی نقش دارند. در عین حال آنها نشان می دهند که ژنها به تنهایی تبیین کننده افسردگی نیستند. پژوهشگران به این باورند که تجربه شخص مانند فقدان های عاطفی زمان کودکی می‌تواند اسیب پذیری توارثی او را تحت تأثیر قرار دهد.

    در مورد ارثی بودن بیماری افسردگی شواهد بیشتری از سوی پژوهشگران بلژیکی ارایه شده است.

    آنها بزرگسالان مبتلا به افسردگی دو قطبی را، که در کودکی به فرزند خواندگی پذیرفته شده بودند، بررسی کرده اند. آنها دریافته اند که والدین نسبی فرزند خوانده، نسبت به پدر و مادر سببی او، بیشتر در معرض خطر ابتلاء به افسردگی دو قطبی هستند. بنابراین می توان گفت که ژنهای مشترک پدر و مادر نسبی و فرزندانشان بیشتر از محیط، در بیماری افسردگی دو قطبی اهمیت دارند. (انجمن پزشگی امریکا،/ ترجمه گنجی، 1378)

     

    2-4-افسردگی در دانشجویان دانشگاه:

    افسردگی در بین دانشجویان دانشگاه بسیار شایع است. در حدود 78 درصد از دانشجویان دانشگاه از بعضی نشانه های مرضی افسردگی رنج می برند، 46 درصد از دانشجویان تا آن اندازه دچار افسردگی شدید هستند که به بعضی کمک های مناسب تخصصی نیازمندند.(بک و یانک، 1978) دست کم میزان وقوع خودکشی در بین دانشجویان دانشگاه در هر سال دو برابر افراد غیر دانشجوی همسال آنهاست.

    به چه دلیل این دانشجویان- یک گروه قابل تر و ممتاز تر از جمعیت معمولی- این چنین سهل دستخوش افسردگی واقع می شوند؟ دلایل احتمالی زیادی وجود دارد. بسیاری از دانشجویان برای نخستین بار دور از خانواده خود زندگی می کنند. آنان باید خود را با اوضاع و احوالی که مستلزم انواع رفتارهای سازشی جدید است، تطیق دهند. علاوه بر آن، اگرچه دانشگاهها دانشجویان خود را از بین مستعدترین و پیشرفته ترین دانش آموزان دبیرستان ها انتخاب می کنند، ولی تحصیل در سطح دانشگاه بسیار مشکل تر و رقابت انگیرتر است و بسیاری از دانشجویان که همواره جزء بهترین های کلاس خود بوده اند نمی توانند تصور مقامی نازلتر را در دانشگاه تحمل کنند. دانشجویان غالباً مطمئن نیستند که کدام خط مشی را می خواهند دنبال کنند. آنان ممکن است درباره پولی که والدین آنها برای تحصیلشان می پردازند، احساس گناه نموده، حتی هنگامی که هیچ آرمان روشنی درباره کیفیت زندگی آینده خود ندارند، برای موفقیت بیشتر احساس اجبار کنند. افزون بر آن، ممکن است افراد کمی باشند که آنان بتوانند برای کمک یا پشتیبانی نزد آنها بروند. دوستان قدیمی آنان در حال بازگشت به خانه و خانواده خود هستند و تلاش برای یافتن دوستان جدید ممکن است موجب اضطراب و در نتیجه احساس انزوا و تنهایی شدید در آنان بشود.

    نابود ساختن خویشتن[27] نیز مسئله جدی دیگری در بین دانشجویان دانشگاه هاست. میزان خودکشی در بین جمعیت دانشگاهی 50 درصد بالاتر از جمعیت معمولی است سالانه 000/100 دانشجوی دانشگاهی از خود کشی دم می زنند و در حدود 000/1 نفر واقعاً خود را می کشند. این مسئله نه فقط در ایالات متحده امریکا بلکه در کشورهای اروپایی، هند و ژاپن نیز وجود دارد. در خلال یک دوره نه ساله، 23 تن از دانشجویانی که در دانشگاه برکلی کالیفرنیا نام نویسی کرده بودند، اقدام به خودکشی کردند (سیدن، 1966/ به نقل از آزاد، 1376) این دانشجویان، در مقایسه با همکلاس های خود که اقدام به خودکشی در آنها وجود نداشت، آشکار ساختند که دستخوش کژخلقی بوده، به سختی در زندگی پیش رفته بودند. آنان همواره افسردگی زیاد که غالباً شکل تهیج شدید به خود می گرفت داشتند. اکثر آنان پیایی درباره قصد خودکشی هشدار داده بودند. مهمترین عامل تسریع کننده به نظر می رسید که نگرانی درباره کارهای دانشگاه، دلواپسی درباره تندرستی و مشکلات ارتباط با دیگران بوده باشد. اکثر دانشجویانی که احساس افسردگی می کردند در پی جلب کمک متخصصان خواه در دانشگاه و خواه خارج دانشگاه نبودند. آنان تلاش می کردند که مشکل خود را از طریق کار بیشتر صحیت با دوستان یا حذف دروی برطرف کنند. دانشگاهها برای رفع اینگونه مسائل به طرق گوناگون کوشش کرده اند.

    شاید یکی از مؤثرترین راهها برای کاستن از وخامت این مسئله، آگاه ساختن دانشجویان به این موضوع باشد که آنچه آنان تجربه می کنند، منحصر به آنها نیست و اکثر دانشجویان چنین ناخوشنودیهایی دارند، این امر ممکن است به انان کمک کند تا هوشیارانه تر تصمیم بگیرند که چگونه میتوان با افسردگی کنار آمد و کجا و از چه کسی باید یاری خواست.

    درباره مشکلات علمی و دانشگاهی، بیش ازاشاره به کمبود هوش و استعداد به عنوان علت این دشواریها، دانشجویان باید آگاه شوند که فشارهای هیجانی و افسردگی ممکن است موجب غمگینی و کاهش رفتار انگیخته شده گردد و در نتیجه مخل پیشرفت علمی و دانشگاهی باشد. (کلایتون، بارت،؟/ ترجمه سلطانی فر، 1369)

     

    2-5-علایم افسردگی:

    افسردگی اختلالی است که می توان تا حدی آن را درک کرد چرا احتمالاً همه تا حدودی با علایم افسردگی آشنایی داشته باشند و بعضی از علایم آن را از جمله، خلق پائین، بیخوابی، دلتنگی و بی حوصلگی را بعضاً تجربه می کنند ولی آیا اختلال افسردگی به همین علایم ساده که بعضی ها مکرراً تحت شرایط مختلف آنها را تجربه می کنند ختم می شود، مسلماً نه. افسردگی اختلالی است با علایم متعدد و به انواع مختلف تقسیم می شود. شاید بتوان گفت شایعترین اختلال روانپزشکی را تشکیل می دهد. علایم مهمی که در تشخیص اختلال افسردگی روی آنها تأکید می شود عبارتند از:

    خلق افسرده، از دست دادن علاقه و احساس لذت، کاهش قابل ملاحظه علاقه یا احساس لذت نسبت به تمام یا تقریباً تمام فعالیتها در قسمت عمده روز، تقریباً هر روز کاهش قابل ملاحظه وزن بدن بدون پرهیز یا رژیم غذایی یا افزایش وزن، بیخوابی یا پرخوابی تقریباً هر روز، احساس بی ارزشی یا گناه بیجا، کاهش توانایی تفکر یا تمرکز یا بلاتصمیمی و افکار تکرار شونده مرگ.

    طبق DSM IV وجود حداقل 5 علامت از علایم فوق به مدت حداقل 2 هفته برای تشخیص اختلال افسردگی اساسی، وجود حداقل 2 و کمتر از 5 علامت حداقل به مدت 2 هفته برای تشخیص اختلال افسردگی مینور و وجود حداقل 2 علامت فوق به مدت حداقل 2 سال برای تشخیص اختلال کج خلقی (dysthimia) لازم است.

    در ضمن وجود اختلال عملکرد و ناشی نبودن علایم به علت اختلال طبی و استفاده از موارد، نبودن دوره های مانی، مختلط یا هیپومانی از جمله ملاکهای لازم برای تشخیص اختلال افسردگی است. (نیکتاش 78-1377)

  • فهرست و منابع روش تحقیق رابطه افسردگی با عوامل خانوادگی دانشجویان دختر رشته حسابداری

    فهرست:

     

    ندارد.
     

    منبع:

    -ساراسون ، ایروین جی ؛ ساراسون ، باربارا آر ، ؟ / روان شناسی مرضی ، ترجمه بهمن نجاریان و محمدعلی ، مقدم و حسن دهقان (1371) ،‌انتشارات رشد .

    2-آزاد ، حسین (1376) ، آسیب شناسی روانی ، موسسه انتشارات بعثت .

    3-کلایتون ، پلاجی ؛ بارت جیمزای ، ؟ / درمان افسردگی ، ترجمه حسن سلطانی فر ، (1369) ناشر د.معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی .

     

    4-انجمن پزشکی آمریکا ؟ . راهنمای علمی درمان افسردگی ، ترجمه مهدی گنجی
    (1378) ، مؤسسه نشر ویرایش .

    5-آذر ، عادل ، مؤمنی ، منصور (1379) ، آمار و کاربرد آن در مدیریت ، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) .

    6-حمیدی ، اصغر (1368) ، آمار و احتمال برای رشته های مختلف علوم ، انتشارات عمیدی .

    7-دلاور ، علی (1380) ، احتمالات و آمار کاربردی در روانشناسی و علوم تربیتی  ، انتشارات رشد .

    8-دیوید ، د.بورنز ، ؟ .افسردگی چرا ، ترجمه نجلا حریری ، انتشارات پیشتاز ، علم . (1369) .

     

    9-فلک فردریک ؟ ، افسردگی ، واکنش یا بیماری ، ترجمه نصرت الله پورافکاری
    (1361) مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی ذوقی .

    10-نیکتاش ، جهان . (78-1377) ، بررسی نقش طلاق والدین و مرگ والدین در دوران کودکی بر روی افسردگی آتی در بزرگسالی . استاد راهنما ، دکتر ارفعی .

    11-پورامامعلی ، شقایق ، (75-1374) بررسی تاثیر ورزش در پیشگیری و درمان افسردگی ، استاد راهنما : دکتر وفائی .

    12-سرگلزاین (1382) ، گزارش باشگاه خبرنگاران جوان ، مشهد .

    13-داواس ، دی . ای ؛ ؟ / پیمایش در تحقیقات اجتماعی . (1377) ترجمه هوشنگ نایبی ، نشر نی .

پروپوزال در مورد روش تحقیق رابطه افسردگی با عوامل خانوادگی دانشجویان دختر رشته حسابداری , گزارش سمینار در مورد روش تحقیق رابطه افسردگی با عوامل خانوادگی دانشجویان دختر رشته حسابداری , تز دکترا در مورد روش تحقیق رابطه افسردگی با عوامل خانوادگی دانشجویان دختر رشته حسابداری , رساله در مورد روش تحقیق رابطه افسردگی با عوامل خانوادگی دانشجویان دختر رشته حسابداری , پایان نامه در مورد روش تحقیق رابطه افسردگی با عوامل خانوادگی دانشجویان دختر رشته حسابداری , تحقیق در مورد روش تحقیق رابطه افسردگی با عوامل خانوادگی دانشجویان دختر رشته حسابداری , مقاله در مورد روش تحقیق رابطه افسردگی با عوامل خانوادگی دانشجویان دختر رشته حسابداری , پروژه دانشجویی در مورد روش تحقیق رابطه افسردگی با عوامل خانوادگی دانشجویان دختر رشته حسابداری , تحقیق دانشجویی در مورد روش تحقیق رابطه افسردگی با عوامل خانوادگی دانشجویان دختر رشته حسابداری , مقاله دانشجویی در مورد روش تحقیق رابطه افسردگی با عوامل خانوادگی دانشجویان دختر رشته حسابداری , پروژه دانشجویی درباره روش تحقیق رابطه افسردگی با عوامل خانوادگی دانشجویان دختر رشته حسابداری
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت