پروژه جهت دریافت مدرک کاردانی رشته حسابداری
چکیده
در آغاز قرن بیست و یکم یک بار دیگر با حضور ژاپنی ها انقلاب بنیادی در کسب و کار پدیدار شد. «تولید انبوه» در عرصه صنعت از بین رفت و «تولید ناب» جایگزین آن شد که راه حلی نظام مند برای شناسایی و از بین بردن اتلاف ها از طریق بهبود مدام و به جریان انداختن تولید درست در هنگامی است که مشتری به آن نیاز دارد. در این مقاله ضمن بررسی تفکر ناب به عنوان پارادایم جدید کسب و کار که مبتنی بر ارزش آفرینی برای مشتری است پس از بیان مفهوم اتلاف و جریان ارزش در فرهنگ تولید ناب، هزینه یابی جریان ارزش که الگوی هزینه یابی تولید ناب است معرفی می شود و به تفضیل نحوه به کارگیری آن برای تدارک اطلاعات مفید و به موقع جهت حذف اختلاف، پیگیری کمال و ارزیابی عملکرد و استقرار سیستم های کنترل داخلی متناسب با رویکرد ناب که از اصول بنیادی تفکر ناب است ارائه می شود
مقدمه
پارادایم های مختلف در بطن دربرگیرنده قواعد فرصت آفرین هستند و انسان در نگرش راهبردی خود در اصل به دنبال فرصت ها است. وقتی پارادایم ها تغییر می کنند، با خود فرصت های جدیدی را به همراه می آورند. زیرا قواعد جدید، فرصت های جدیدی را به همراه می آورند. زیرا قواعد جدید، فرصت های جدیدی را می سازند. در بازارهای پایدار، مدیران می توانند به راهبردهای پیچیده ای اتکا کنند که بر پیش بینی های مفصل از آینده متکی باشند. دنیای کسب و کار طی سه دهه اخیر شاهد پدیدار شدن پارادایم هایی نظیر «مشتری گرایی» و برتری کسب و کار و افول «مهندسی گرایی» و برتری فنی بوده است. امروزه موفقیت کسب و کار و استمرار و پایداری آن با توجه به ارزش های مورد نظر همه ی دست اندرکاران تحقق می یابد. در عرصه ی صنعت نیز «تولید انبوه» از بین رفته و «تولید ناب» جایگزین آن شده است.
اکنون تولید ناب، یک فلسفه و نگرش جدید به تولید و پایداریم حاکم برآینده کسب و کار به شمار می رود که خواستگاه و زادگاه آن کشور ژاپن است. این رویکرد بعدها در اروپا و آمریکا رواج یافت و مورد استقبال بسیاری از کارخانه های خودرو ستزی قرار گرفت. در این روش تلاش می شود اتلاف به حداقل برسد و حداکثر بهره وری از تسهیلات و منابع انسانی و سرمایه به دست آید.
تولید ناب مانند هر پارادایم دیگر نیازمند استراتژی برای پیاده سازی است و یکی از این استراتژی ها حسابداری ناب است. استراتژی ناب الگوی هزینه یابی نوینی را به حرفه حسابداری معرفی کرده تا ویژگی های پیچیده محیط ناب را ساده و قابل درک کند و این الگوی جدید، همان الگوی هزینه یابی ارزش است. هرچقدر که الگوهای سنتی هزینه یابی نظیر هزینه یابی استناندارد، پیچیده و پر اتلاف است، الگوی جدید هزینه یابی که حسابداری ناب معرفی کرده قابل درک و ساده است. هزینه یابی استاندارد برای تولید دسته جمعی سنتی و تولید انبوه مناسب است اما نمی تواند هدف های ناب را برآورده سازد و این ناشی از مفروضات زیربنایی این روش است. یک فرض هزینه یابی استاندارد این است که همه ی سربارها باید به محصول اختصاص یابد که در اغلب موارد این سربارها مرتبط با نیروی کار مورد نیاز برای ساخت محصول است و این منجر به تحریف هزینه یابی استاندارد محصول شده، مدیران را گمراه می کند و منجر به تصمیم گیریهای غلط مربوط به قیمت گذاری، سودآوری و تصمیم های مربوط به ساخت یا خرید از سوی آنها می شود. واژه ی ناب که در دهه های 1980 و 1990 رایج شده است، شامل تعداری از رویکردها به مدیریت تولید شرکت هاست که بر سیستم تولید تاکید داشته و دقیقا براوردنده آن چیزی است که مشتریان می خواهند، یعنی کمترین بهای تمام شده و بدون اتلاف (زایعات) (McCarran,2006.) تکنیک های مدیریت ناب به تولید کنندگان در جهت حذف اتلافات یا ضایعات کمک می کند. در انجمن ملی استانداردها و فناوری آمریکا، تولید ناب بدین صورت تعریف شده است: "رویکرد سیستماتیک برای شناسایی و حذف اتلاف (فعالیت های بدون ارزش افزوده) در سراسر فریند بهبود مستمر بوسیله جریان محصول، با توجه به کشش مشتری".
اصول تولید ناب از تفکر ناب برگرفته شده است. تفکر ناب نگرشی است برای افزایش بهره وری و ارزش آفرینی مستمر و حداقل کردن هزینه ها و اتلاف ها.
تفکر ناب و روش های ناب در یک شرکت تولیدی، به فرهنگ تغییر در کل سازمان نیاز دارد. ناب بودن، روش بسیار متفاوتی برای امور تجاری است. روش های سنتی تعین بهای تمام شده و حسابداری مدیریت، نه برای پشتیبانی از تولید ناب، بلکه برای تولید انبوه سنتی و تولید مبتنی بر نیروی کار طراحی شده اند. این روش ها با تولید ناب ارتباطی ندارند. هزینه یابی استاندارد برای هر شرکتی که روش های ناب را تشویق می کند زیان بار است. هزینه های استاندارد، رفتار غیر ناب را بر می انگیزد و موجب تصمیم گیری های نادرست در مورد قیمت گذاری، حاشیه ها، خرید/ اجاره و ایر مسائل کلیدی میگردد (نوری بروجردی، 1383).
برای آنکه تولید ناب در دورهای دراز مدت موفقیت آمیز باشد، ضرورت دارد تا روش های نوینی که به طور فعال از تفکر ناب حمایت می کنند، دائما جایگزین گردند. لذا حسابداری ناب باید جایگزین سیستم های اندازه گیری و حسابداری سنتی شود. بنابراین، می توان گفت که حسابداری ناب با تفکر ناب و تولید ناب ارتباط نا گسستنی دارد. پس به شرح هر یک از این عوامل می پردازیم.
تفکر ناب
تفکر ناب نگرشی است برای افزایش بهره وری و ارزش آفرینی مستمر و حداقل کردین هزینه ها و اتلاف ها. مرکز فهم ناب، فهم سیستم هاست که اغلب به عتوان تفکر سیستمی مد نظر قرار می گیرد. در تئوری سیستم های سنتی، یک سیستم شامل مجموعه ای از مراحل به هم پیوسته از یک کار است. پی بردن به اهمیت این مفهم، به ما در جهت درک تاثیر تغییر نگرش یک سیستم به نگرش های دیگر کمک، می کند. بنابراین، با توجه به گوناگونی سیستم ها، تفکر ناب دارای اصولی به شرح زیر است:
تعیین دقیق ارزش هر محصول معین (Value،
شناسایی جریان ارزش محصول (Value stream)،
ایجاد حرکت بدون وقفه در این ارزش (Flow)،
دادن امکان یه مشتری برای بیرون کشیدن (Pull)، این ارزش از تولید کننده .و
دنبال کردن کمال(Perfection).
نقطه شروع اساسی تفکر ناب، ارزش است. تنها مصرف کننده نهایی است که می تواند ارزش را تعریف کند و ارزش، تنها هنگامی معنا و مفهوم پیدا می کند که در چار چوپ این محصول معین بیان شود؛ محصولی که نیازهای مصرف کننده خود را با قیمتی معین و در زمان های معین براورده می سازد. در خور ذکر است تولید کننده است که ارزش را می افریند. تفکر ناب با تلاشی آگاهانه سعی در تعریف دقیق ارزش در چارچوپ محصولاتی را دارد که دارای قابلیت های معینی هستند و در ازای بهایی معین ارائه می شود. البته، این ارزش بطور مستمر بازنگری می شود تا آن که بتواند خریداران را به سوی خود جلب کند.
ابعاد تعیین ارزش، در جریان ارزش اتفاق می افتد. جریان ارزش، مجموعه ای است از کلیه اعمال ضروری برای یک محصول معین که تمامی فرایندهای تولید محصولات و خدمات، یعنی از انگاره تا ورود محصول و خدمات به بازار را در بر می گیرد شناسایی کل جریان ارزش برای هر محصول معین و گاهی برای خانواده هر محصول، گام بعدی تفکر ناب است. به این ترتیب، وجود حجم بسیار زیاد اتلاف در سازمان آشکار می شود.
هنگامی که ارزش به طور دقیق تعیین شد و بنگاه اقتصادی ناب جریان ارزش یک محصول معیین را نقشه برداری کرد و گامهای پر اتلاف حذف شد، نوبت به حرکت درآوردن گامهای ارزش آفرین می رسد.
حرکت عبارت است از انجام وظایف بطور پیشرونده در طول جریان ارزش، به گونه ای که یک محصول بدون توقف، بدون ضایعات و بدون پسروی به دست خریدار برسد. برای دستیابی به این منظور، ابتدا باید بر یک هدف واقعی مثل یک طرح یا سفارش یا یک محصول معیین تمرکز کرد، سپس مرز های سنتی مشاغل، یعنی مسیر های شغلی را نادیده گرفت و به بازاندیشی وظایف معین و ابزارهای مناسب دست زد. اما اصل بعدی تفکر ناب، ایجاد سیستم کششی است؛ به معنای آنکه هیچ شرکتی کالا یا خدماتی را در بالای جریان، تولید نکند، مگر آنکه مشتری پایین جریان، آن را خواسته باشد. اصل کشش، قوانین و مقررات مربوط به برنامه ریزی و کنترل موجودی مواد و محصولات، نحوه تغذیه خطوط تولید و نحوه ارتباط کارخانه مادر با تامین کنندگان را دگرگون خواهد کرد