مقدمه :
از جمله اهداف تعاونی ها تامین نیاز اعضاء ایجاد ارزش افزوده و تحصیل در آمد متناسب می باشد . نوعی از شرکت های تجاری که نه سرمایه و نه ضمانت شرکاء در آن تاثیر کلی دارد بلکه شرکاء و کثریت آنها موثر است شرکت تعاونی هستند .
در قبال احتیاجات روز افزون افراد ضعیف مخصوصاً کشاورزان و کارگران ، جزء با کمک یکدیگر نمی توانند مشکلات بزرگی را حل کنند یک فرد توانا شاید بدون کمک دیگران بتواند حوائج را بر آورد ولی بیشتر افرادی که از جنبه مالی ضعیف اند کمک نکنند هرگز نمی توانند زندگی خوبی داشته باشد . یک نیروی ضعیف در جامعه ناچیز است و در مقابل احتیاجی که در اثر توسعه دائره تمدن هر ساعت اضافه می شود نمی تواند وسائل راحتی خود را فراهم نماید . پی این نیروها هر قدر ضعیف باشند . اگر متمرکز شوند قدرت بزرگی تشکیل می دهند که در سایه آن شرکائی که از آن بهره مند می شوند به هر هدف اقتصادی که مایل باشند خواهند رسید .
تعریف شرکت تعاونی :
الف ) شرکت تعاونی شرکتی است مرکب از اشخاص حقیقی یا حقوقی که به منظور رفع نیازمندی های مشترک و بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی اعضاء از طریق خودیاری و کمک متقابل و همکاری آنان … تشکیل می شوند .
البته تعریف فوق از شرکت تعاونی – تعریفی رسا و بی نقص نیست زیرا بزرگترین هدف شرکت تعاونی حذف واسطه گری و دلالی و تامین خدمات شرکاء از جمله مواد اولیه مستقیماً توسط شرکت و با سرمایه گذاری و همکاری اعضاء می باشند
شرکت تعاونی کشاورزی و روستایی :
شرکت تعاونی کشاورزی و روستایی – شرکتی است که با مشارکت کشاورزان باغداران ، دامداران ، دامپروران – پرورش دهندگان کرم ابریشم و زنبورداران و روستائیان شاغل در صنایع محلی روستایی و یا کاگران کشاورزی تشکیل می شوند .
هدف شرکتهای تعاونی کشاورزی و روستایی :
خرید و تهیه مواد اولیه وسائل مورد احتیاج مصرف شخصی و خانوادگی اعضاء همچنین تهیه وسائل و علوفه دامهاو خوراک طیور و وسائل دیگری از این قبیل .
انجام عملیات جمع آوری ، نگهداری ، طبقه بندی و بسته بندی حمل و نقل و یا فروش محصول اعضاء .
انجام خدمات به منظور بهبود امور حرفه ای و یا زندگی اعضاء مانند تهیه ماشین آلات کشاورزی و استفاده شرکت از آنها تهیه وسائل حمل و نقل برای استفاده اعضاء و تهیه مسکن ، تامین و توزیع آب مشروب و آب برای مصارف زراعی اعضاء ، با رعایت قانون ملی شدن منابع آب پیش بینی وسائل بهداشتی و آموزشی به منظور استفاده جمعی و مشترک تلقیح مصنوعی دامها و مبارزه با امراض و آفات نباتی و حیوانی .
بهره برداری جمعی و مشترک از اراضی ملکی و یا استیجاری .
تامین اعتبارات و وامهای مورد نیاز اعضاء
ب ) شرکت تعاونی روستایی با مشارکت زارعینی که به موجب قوانین و مقررات اصلاحات ارضی صاحب زمین شده یا بشوند ، برای مقاصد مندرج در بند های ماده الف تشکیل می شوند .
زارعین دیگری که در حوزه عملی شرکتهای تعاونی روستایی به زراعت اشغال دارند و میزان مالکیت و فعالیت زراعی آنان در حدود مالکیت و فعالیت زارعین مشمول قوانین و مقررات اصلاحات ارضی حوزه مربوط است نیز می توانند به عضویت شرکتهای تعاونی روستایی آن حوزه در آیند .
ج )شرکتهای تعاونی و با روستایی که از جمله مقاصد آنها رفع حوائج اعتباری اعضاء است . می توانند با کسب اجازه از وزارت تعاون به نمایندگی تعاون کشاورزی حسابهای سپرده برای اعضاء و غیر اعضاء در حوزه فعالیت شرکت باز می کنند .
غالباً برای بسیاری از افرادی که به شرکتهای تعاونی مراجعه می کنند و گاه حتی برای اعضایی که سالهاست از خدمات یکی از انواع وجوه تمایز تعاونیها با شرکتهای تجاری :
تعاونیها بهره مند شده اند ؛ این سوال مطرح می شود که چه تفاوتی بین موسسات تعاونی و شرکتهای تجاری وجود دارد . آنچه بیش از همه موجب طرح این سوال می شود ، علاوه بر کنجکاوی و شوق دانستن ، شاید تشابه وضع ظاهری ، نحوه داد و ستد ، رعایت مقررات بازرگانی و حتی ارکان تعاونیها با بنگاههای تجاری باشد . بر این اساس ، برای آگاهی بیشتر علاقه مندان به این موضوع ، در اینجا به تفاوتهای بارز موجود بین تعاونیها و موسسات تجاری اشاره می کنیم .
هرگاه به طور سطحی و ظاهری ، به سازمان یک شرکت تجاری و ارکان یک شرکت تعاونی نگاه کنیم ، تفاوت محسوسی بین آنها مشاهده نمی کنیم ، زیرا هر دو دارای سهامدارانی هستند ، هر دو به وسیله هیئت مدیره اداره می شوند که رابط بین شرکا و دستگاه اجرایی شرکت می باشد و در هر یک از این دو ، اعضاء هیئت مدیره منتخب عموم صاحبان سهام یا حداقل و در عمل ، منتخب اکثریت آنها هستند .
ولی اگر در هنگام مقایسه ، از مرز نامهای تشکیلاتی و سازمانی بگذریم و در ورای عناوین ظاهری ، به اساس و فلسفه تشکیل و طرز اداره و سرانجام نتایج حاصل از فعالیت دو موسسه توجه کنیم ، به وجوه تمایز متعددی بر می خوریم که بسیار قابل ملاحظه وآ موزنده است . بدین لحاظ در اینجا ، با دقت ، جنبه های متفاوت شرکتهای تعاونی و بنگاههای تجاری را مورد بررسی قرار می دهیم :
تفاوت در هدف :
در آغاز باید به اختلاف بارزی که بین یک شرکت تعاونی و یک موسسه خصوصی وجود دارد توجه کنیم . فعالیت شرکتهای تعاونی را باید در چار چوب طرز فکر و آرمان خاصی که این شرکتها بر اساس آن شکل می گیرند ، مورد بررسی قرار دارند . تعاونیها برای تحقق هدف معینی ، در قالب شکل مشخص و تعریف شده ای از اقتصاد ایجاد می شوند و فعالیت می کنند . گرچه این هدف ممکن است در جوامع و کشورهای مختلف تا حدودی متفاوت باشد ، لیکن عموم تعاونیها پذیرای اصول تعاون بوده و جلب مشارکت وسیع مردم در فعالیتهای اقتصادی و سهیم ساختن آنان در سرنوشت اقتصادی خویش را مد نظر دارند و از این طریق در راستای تامین عدالت اجتماعی و کاهش تبعیضهای اجتماعی تلاش می کنند . چنین انگیزه و هدفی در موسسات خصوصی که برای تامین منافع اقتصادی افراد معینی تشکیل شده اند ، به چشم نمی خورد .
تمایز در اداره شرکت :
منظور از ذکر این وجه تمایز آن نیست که سهامداران شرکتهای خصوصی کنترلی بر موسسه خود ندارند و یا نمی توانند از مجرای جلسات عمومی ، عقاید و نظرات خود را ابراز کنند ، بلکه تفاوت تعاونیها با موسسات خصوصی از نظر طرز اداره شرکت در این است که شرکتهای تعاونی در قبال اعضای خود متعهدند و بر خلاف موسسات سرمایه داری ، سرنوشت و تقدیر اعضاء در دست صاحبان سرمایه قرار ندارند . این یک کیفیت حیاتی و مهم تعاونی است .
در عین حال ، این وجه امتیاز در آن نیست که بخش خصوصی به طریق استبدادی اداره می شود و شرکت تعاونی به طرز آزاد دمکراتیک ، بلکه وجه تفاوت در این است که در بخش خصوصی ، کنترل دمکراتیک منوط به میزان سرمایه هر سهامدار است در حالی که شرکتهای تعاونی تمام اعضاء دارای حق مساوی برای اعمال نظارت و کنترل شرکت تعاونی خود می باشند و این امر با رعایت اصل یک نفر یک رای به مرحله اجراء و عمل در می آید نه تناسب سهامی که خریداری کرده اند .
در شرکتهای تعاونی ، صاحب سهم ، صرف نظر از تعداد سهامی که در اختیار دارد فقط دارای یک رای است . در حالی که در سایر شرکتها ، صاحب سهم بر حسب تعداد سهام و نوع آن ، ممکن است صاحب چند رای باشد . نتیجه مهمی که از این روش حاصل می شود آن است که در شرکت تعاونی ، یک فرد با یک گروه موتلف کوچک ، به هیچ وجه نمی تواند بر مبنای تعداد سهامی که در اختیار دارد ، امور شرکت را قبضه کند و کنترل آن را در دست گیرد .
بنابراین در صورتی که اکثریت اعضای یک شرکت تعاونی از خود بی علاقه گی نشان دهند کنترل شرکت در دست عده ای خاص قرار می گیرد . بر این اساس ، تعاونیها به طور طبیعی در تمام مدت حیات خود ، به صورت اجتماعی از اعضای مسئول و صاحب نظر مستقل باقی می مانند و تابع صاحبان سرمایه قرار نمی گیرند .
اختلاف در نقش سرمایه و منظور از به کار انداختن آن :
تعاونیها از لحاظ هدف سرمایه گذاری و نقشی که سرمایه در شرکت ایفا می کنند ، با موسسات تجاری تفاوت دارند . در یک بنگاه تجاری ، سرمایه به این منظور به جریان گذارده می شود که منفعت عاید کند و اگر هیچ یک از این دو به دست نیاید ، سرمایه گذار به فکر می افتد که سهام خود را به فروش برساند تا به نحوی از آن خلاص گردد .
در یک تعاونی ، سرمایه گذاری ، به منظور تامین وجوه لازم برای عملیات بنگاه ، صورت می گیرد و در حقیقت دریافت سود سهام انگیزه درجه دوم به شمار می رود . همین اختلاف در نقش و منظور از سرمایه گذاری در شرکتهای تعاونی موجب شده است که سهام آن قابل عرضه در بازار سهام نباشند .
در یک تعاونی ، بهره ای که بابت سرمایه پرداخت می شود و به تبعیت از اصول تعاون ، محدود است . اگر در تعاونیها سود سرمایه مانند بنگاههای انتفاعی غیر محدود بود ، هیچ نفعی از کاهش هزینه عاید اعضاء نمی شد و این امر به منزله نادیده گرفتن هدفی بود که شرکت به خاطر آن ، تشکیل شده است این موضوع تفاوت دیگری را که در امر سرمایه گذاری بین دو نوع شرکت وجود دارد نشان می دهد . در یک تعاونی سرمایه فقط یک عامل از مجموع عوامل مربوطی به عملیات بازرگانی است . در حالی در بنگاههای انتفاعی سرمایه عامل اصلی است و پاداش به کار انداختن آن ، درست همان منظوری است که موسسه به خاطر آن تشکیل شده است.
مفهوم دیگر این مطلب آن است که در یک تعاونی ، سرمایه خادم است ، در صورتی که در سیستم سرمایه داری سرمایه مخدوم می باشد . این موضوع کا پاداش سرمایه در یک تعاونی نقش درجه دومی را نسبت به عضویت ایفا میکند ، با این استدلال واقع گرایانه اثبات می گردد : نهضت تعاون از آغاز پیدایش تا کنون به طور مداوم پیشرفت کرده است در جالی که همواره این واقعیت وجود داشته که تقریباً در تمام تعاونیها نرخ بهره پرداختی در مقابل سرمایه به جریان گذاشته شده ، پاییت تر از نرخ سود سهامی است که در موسسات انتفاعی پرداخت می شود . در نتیجه باید یکی از این شقوق را قبول کنیم : یا میلیونها نفر طرفداران تعاون ، از دنیای بازرگانی پیرامون خود بی اطلاع هستند ( که بعید است ) یا اینکه آگاهانه سرمایه خود را در تعاونی به جریان می اندازند ، زیرا از این طریق می توانند کالا و خدمات را با قیمت پایین تری به دست آورند . البته شق دوم واقعیت دارد .
انگیزه خدمت در مقابل اندیشه سود :
داد و ستد به منظور انجام خدمت مهمترین هدف نهضت تعاون است . با توجه عمیق به این موضوع خواهیم توانست بین بنگاههای انتفاعی و تعاونی تفاوت قائل شویم .
در بنگاه های بازرگانی ، سه طبقه از مردم علاقه مستقیم دارند : مالکان ، کارکنان و مصرف کنندگان یا مشتریان . در سالهای اخیر در صنایع بزرگ یک طبقه علاقه مند جدید ظاهر شده است که عبارت است از گروه مدیریت ، انگیزه اقتصادی که در هر مورد ، بدون توجه بزرگی و کوچکی بنگاه ، سودی است که به هزینه مصرف کننده تامین می شود . سود نیز عبارت است از تفاوت بین قیمت تمام شده و قیمت فروش به مصرف کننده نهایی بنگاه های سرمایه داری که با فمر انتفاع یعنی تفاوت بین قیمت تمام شده وضعیت فروش کار خود را شروع می کنند . ، کار خود را شروع می کنند ، به بنگاه تعاونی نیز به همان چشم می نگرد مدعی هستند که تعاونی نیز ار هر جهت با آنها مشابه است .
در تعاونی مصرف با تعاونی تامین نیاز تولید کنندگان ، فقط دو گروه از مردم مستقیماً ذی علاقه اند : گروه اول کارکنان و گروه دوم مصرف کنندگان که در عین حال مالکین تعاونی می باشند . در یک تعاونی تولیدی فروش متشکل از تولید کنندگان ، سه طبقه ذی مدخل هستند که عبارتند از :کارکنان ،مصرف کنندگان و تولید کنندگان که در این مورد مالکین تعاونی هستند .
تمام طرفداران تعاون معترفند که سود خرید یا چیزی که با منفعت در موسسات عادی مطابقت دارد ، مانند نفع ، از مایه التفاوت قیمت تمام شده و قیمت فروش حاصل می شود . ولی اگر این تشابه را تعمیم دهیم مرتکب اشتباه شده ایم زیرا انگیزه و منظور و مقصد نهایی تفاوت بین دو قیمت ( یعنی قیمت تمام شده و قیمت فروش ) در بنگاه تعاونی و بنگاه انتفاعی کاملاً با یکدیگر متفاوت است .
در بنگاه سرمایه داری ، انگیره ای که موسسه را وادار می کند تا قیمت فروش را افزایش و قیمت تمام شده را کاهش دهند ، سود جویی است و این سود نه عاید کارکنان می شود و نه عاید مصرف کننده ، بلکه به عنوان پاداش سرمایه ای که به جریان افتاده ،نصیب مالک سرمایه می شود . موسسات خصوصی حیاتشان به منفعت وابسته است و از تفاوت بین قیمت تمام شده و قیمت فروش تغذیه می کنند . اگر تفاوتی وجود باشد و این وضع ادامه پیدا کند ، موسسه انتفاعی ، هیچ دلیلی برای ادمه کار ندارد و به سادگی از صحنه ناپدید می شود .
در تعاونی این وضع وجود ندارد و بر عکس آنچه در بنگاههای عادی می بینیم ، تعاون دلیلی برای افزایش قیمت فروش ندارد ، زیرا مصرف کنندگان ، خودشان مالک هستند و هیچ دلیل منطقی برای این وجود ندارد که مالکین پول بیشتری از خودشان وصول کنند تا جایزه خرید بیشتری نصیبشان شود . بنابراین منطق حکم می کند که هم خود را مصروف کاهش هزینه نمایند .