علوم تربیتی گرایش مشاوره
مقدمه:
بدون شک در زندگی خود با افرادی مواجه شده اید که همواره گناه شکست خود را به گردن دیگران با عوامل مختلف بیرونی می اندازند و به جای اینکه آن شکست را حاصل اعمال خود بدانند تلاش می کنند تا توجه قابل قبولی برای شکست خود فراهم کرده و بدین وسیله از ایجاد تصویری منفی از خود در ذهن دیگران اجتناب کنند. در برخی موارد افراد برای حل مشکلات مربوط به زندگی و ارزش ها خود مورد استفاده قرار می دهند. و سئوالاتی را در مورد اینکه آیا شکست من می تواند باعث تکامل من در زندگی شود در ذهن ایجاد می کند.
هوش معنوی یا SQ را می توان همان توانایی دانست که به ما قدرتی می دهد که در جهت رسیدن به رویاهایمان تلاش کنیم.
سردرد یک علائم شایع با فراوانی بالا در بیشتر پژوهش های همه گیر شناسی است. و یکی از ده حالت شایع مراجعه بیماران به پزشکان می باشد. سردرد یکی از مشکلاتی است که افزون بر درد ناتوان کننده، اثرات نامطلوب آن بر همه ابعاد زندگی فرد از جمله کارکرد اجتماعی و زندگی خانوادگی تاثیر می گذارد. از میان علل سردرد، میگرن شایع ترین نوع سردرد مزمن می باشد. که به صورت حمله ای بروز می کند. شیوع حملات در خانم ها 17 درصد و آقایان 6 درصد در سال گزارش شده.
براساس معیارهای انجمن بین المللی سردرد میگرن به سه نوع بدون او را، با او را، واریانتهای میگرن تقسیم می شود. سردردها بویژه سردردهای میگرنی نه تنها یک مشکل نورولوژیک و روانشناختی خود فرد مبتلاست، بلکه گاهی منجر به ناتوانی های کلی شده، کیفیت زندگی، سلامت روانی، بهزیستی روانشناختی بیمار و اعضای خانواده را مختل می کند.
بیان مسئله:
مفهوم هوش معنوی در بردارنده نوعی سازگاری و رفتار حل مسئله است که بالاترین سطوح رشد را در حیطه های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و... شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی پدیده های اطرافش و دستیابی به یکپارچه درونی و بیرونی یاری می نماید و به فرد دیدی کلی در مورد زندگی و همه تجارب و رویدادها می دهد و او را قادر می سازد به چارچوب بندی و تفسیر مجدد تجارب خود پرداخته، شناخت و معرفت خویش را عمق بخشد.
فرد دارای آنچه به عنوان اصول اساسی در دین مطرح است (مثل دستیابی به وحدت در ورای کثرت ظاهری، یافتن پاسخ در مورد مبدأ هستی و تشخیص الگوهای معنوی و تنظیم بر مبنای آنها) محورهای اساسی هوش معنوی را شامل می شود.
بنابراین سئوال اصلی پژوهش این است که آیا بین افراد مبتلا به میگرن و افراد سالم از نظر هوش معنوی و معنویت و مؤلفه های آن تفاوت معناداری وجود دارد؟
شاید کمتر کسی بتواند ادعا کند که در طول عمر خود دچار سردرد نشده است طبق گزارش علمی سردرد شدید ناتوان کننده سالانه در سراسر جهان حداقل 40 درصد افراد را دچار می سازد. بهزیستی روانشناختی یکی دیگر از متغیرها است که با میگرن در ارتباط می باشد. رین (1998) با تاکید بر اینکه سلامت چیزی فراتر از فقدان بیماری است، پیشنهاد کرد که بهزیستی روانشناختی به آنچه فرد برای بهزیستی به آن نیاز دارد اشاره می کند.
مفهوم خود کارآمدی از متغیرهای دیگری است که در افراد مبتلا به سردرد تحت تأثیر قرار می گیرد این مفهوم برای اولین بار توسط بندورا مطرح شده است. وی کارآمدی را چنین تعریف می کند: اعتقاد فرد به اینکه می تواند رفتاری را که برای پیامد مطلوب مورد نیاز است به نحو موفقیت آمیزی انجام دهد. در بهزیستی روانشناختی سه بعد رضایت از زندگی، عاطفه مثبت و منفی و شادکامی بررسی می شود. در تحقیقات مختلف نشان داده شده است که افرادی که در معرض ابتلا به میگرن و کسانی که از این سردردها رنج می برند رضایت از زندگی کمتر، عاطفه منفی بیشتر و شادکامی کمتری دارند (کافن، رانک و هانکوپ، 2008)
بنابراین سئوال اصلی پژوهش این است که آیا بین افراد مبتلا به میگرن و افراد سالم از نظر باورهای غیرمنطقی، خودکارآمدی و بهزیستی روانشناختی و مولفه های آن تفاوت معناداری وجود دارد؟