1-1- مقدمه
در عرصه روح – روان آدمی بخصوص در امر تعلیم و تربیت کارشناسان همه روزه در جهان ما باب نویسی را می گشایند و شیوه های تربیتی تازه تری را ارائه می دهند . تلاش ، کنکاش آنها همواره این است که نوآموزان و نونهالان و دانش پژوهان را در مسیری بهتر قرار دهند .
( سیاوش سرتیپی ، 1380 ).
دانش امروزی در رشته تعلیم و تربیت ، نسبت به گذشته های دور و نزدیک جهش و سویه بهتر و روشن تری یافته است و نا گفته پیداست که این نهال کوچک مراقبت و مواظبت بیشتری را طلب می کند تا به درختی تناور تبدیل شود و ثمری نیکو و مفید بخشد . (سیاوش سرتیپی ، 1380 ).
هر چند علم تعلیم و تربیت ریشه ای چندین هزار ساله دارد و از صدها سال قبل از میلاد هم به تاثیر مستقیم آن بروی آحاد مردم و جوامع توجه زیادی مبذول شده است . ولی تا امروز روش سنتی تعلیم و تربیت تغییرات چندانی را شاهد نبوده است ، و به رغم گفته و نوشته های صاحب نظران ، امر تعلیم و تربیت آن طور که باید و شاید مورد عنایت قرار نگرفته یا به عبارتی به عمل در نیامده است . در مورد تنبیه متاسفانه تنبیه در نظر برخی اولیا و مربیان امروزی به عنوان شیوه ای کارساز در امر تعلیم و تربیت شناخته شده است و بعضی از ایشان مانند پیشه وران دوره های گذشته تنبیه کردن شاگردان خود را الزامی می دانند امروزه یکی دیگر از دستاورد های جدید تکنیکهای آموزشی « احترام به شخصیت کودک » را الزامی می دانند . و این مسلم است که هر چه بیشتر به شخصیت کودکان و شرایط سنی شان توجه شود . آنها را تربیت پذیرتر می کند بویژه گروه سنی نوجوانان و جوانان از اهمیت بالاتر برخوردار می باشد (سیاوش سرتیبی ، 1380).
بنا به گفته کارشناسان روان شناسی : جملگی بر لزوم چنین شناخت و ارتباطی با دانش آموزان و در حالت کلی با همه نوآموزان در هر گروه سنی و اجتماعی تاکید دارند و معتقدند که یکی از راه های موثر برای رسیدن اولیای مدرسه به این گونه شناخت و رابطه های خوب ، بهره مندی از « تشویق و تنبیه » است (سیاوش سرتیبی ، 1380).
تحقیق حاضر در ارتباط با روش های مختلف تشویق و تنبیه در مدارس راهنمایی از دیدگاه معلمان و دانش آموزان به رشد تحریر آورده شده است . و نیز در مورد پیامدهای تشویق و تنبیه به طور اخص از سوی معلمان و دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت نگاشته شده است . تا شاید در اثر آن محیط های آموزشی بیشتر و بهتر از صفات انسانی برخوردار شوند . (سیاوش سرتیبی ، 1380)
1-2- بیان مساله [1]
یکی از نیازهای طبیعی انسان، احساس موفقیت و پیروزی است. تشویق، تنبیه بعنوان یکی از محورهای اصلی تعلیم و تربیت از دیر باز مورد توجه متخصصان و نظریه پردازان بوده است. دیدگاه اسلام نیز در این زمینه در آیات و قرآن و روایات منعکس است در حالیکه این پیامهای تربیتی انسان ساز، بشارت ها و نویدهای تعیین کننده، ترس از دنیای باقی به هدایت انسان ها و راهنمایی آنان پرداخته است. (سیاوش سرتیپی، 1382)
در نظام های آموزشی تشویق و تنبیه جایگاه خاص داشتند و همواره مورد نظر برنامه ریزان و مسئولان بوده است.
منظور از «تشویق[2]» پاسخ مثبت در برابر رفتار مطلوب است. و در فارسی به معنی آرزومند کردن، به تشویق آوردن، راضی ساختن است. مقصود از «تنبیه[3] » نیز پاسخ منفی در برابر نا مطلوب متربی است و برای آن مصادیقی است، از جمله : نگاه سرد، روی برگرداندن، بی اعتنایی، تغییر چهره، حبس کردن، محروم ساختن، جریمه و تنبیه بدنی. چنس تشویق ها را به تشویقهای درونی و بیرونی تقسیم می کند. و تشویقهای درونی را نتیجه طبیعی رفتاری می داند. در حالیکه تشویقهای بیرونی از یک منبع خارجی بدست می آیند که معمول ترین آنها تمجید و تحسین است (سیاوش سرتیپی، 1382).
یاد گرفتن : بیشتر فهمید، بیشتر دانستن، کشف قانونمندی های طبیعت و اجتماع درک آثار هنری انگیزه های لازم را برای تشویق و ترغیب در خود دارند. و در این قلمروها نیازی به عوامل بیرونی نیست. همره بیست و کارت آفرین ارزش درونی، سازنده کار دانش آموزان را از بین می برد.در ظاهر هدف از تشویق برانگیختن دانش آموزان به تلاش بیشتر و حرکت سریعتر است ولی در اصل خودخواهی خانوده، ارضاء و تسلط معلم بر مجموعه شاگردان تحکیم می شود. دانش آموزی که جایزه می گیرد یا شاگرد اول می شود. احساس غرور می کند خودخواهی و خود پسندی در او رشد می کند و به تدریج شخصیت کاذبی به دست می آورد. در مقابل سایر شاگردانی که تلاش کرده اند، با شاگرد اول شدن تنها یک خرده احساس شکست و محرومیت می کنند. (سیاوش سرتیپی، 1382)
بطور کلی می توان گفت وقتی عوامل بیرونی مانند معدل، شاگرد اولی، جایزه، تشویق کننده و موجبات حرکت و تلاش را در انسان فراهم آورند، احتمال شرطی شدن رفتار بوجود می آید. کوشش و تلاش ماهیت اصلی خود را از دست می دهد.
فعالیت های تصنعی، رفتارها، حرکات قالبی و مکانیکی شده، سرانجام مخرب ترین ضایعه اجتماعی در شخصیت فرد شکل می گیرد. و تا از کسی چیزی نگیرد کری برای او انجام نمی دهد. (سیاوش سرتیپی، 1382)
ممکن است عامل تشویق یک میل و انگیزه درونی باشد. مثل یک اثر هنری که خالق آن بدون مشوق های بیرونی از نفس اثر خود لذت می برد. همه می توانند در صورتی که فرصتی برای بررسی و فکر کردن به آنها داده شود. به نوعی خود و توانایی های خود را مطرح سازند، کسانی که بیشترین ساعات زندگی خود را در آزمایشگاهها و موسسات تحقیقی می گذراند در کودکی به گونه ای تربیت شده اند که برای رضایت خاطر خود کار می کنند. و از نفس کار و اهمیت کار خود لذت می برند. و نه از تشویق های بیرونی که مقطعی و موردی هستند. (سیاوش سرتیپی، 1382)
[1] - statement of problem
[2]- encouragement.
[3] - punishment.