پایان نامه کارشناسی
این پژوهش تحت عنوان تاثیر دوره پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی کودکان دوره ابتدایی شهر تهران صورت گرفته است.
جامعه آماری شامل60 نفر ، که انتخاب آنها بصورت کاملاً تصادفی می باشد. با توجه به اینکه پژوهشهای متعدد در مورد پیشرفت تحصیلی صورت گرفته ، اما هنوز بسیاری از زوایای این امر مهم ناشناخته باقی مانده و کشور ما با وجود سرمایه گذاری ها و صرف هزینه های کلان هنوز موفقیت های لازم را در این زمینه کسب نکرده است این پژوهش در صدد است تا زاویه ای دیگر از این پدیده را روشن کند و مسئولین آموزشی را برای رسیدن به اهدافشان یاری نماید.
امروزه این نکته در زمینه تربیت مسلم است که متناسب بودن برنامه و محتوای آموزشی با مراحل تحول دانش آموزان باعث فهم مطالب و اجتناب از انباشن حافظه می گردد و یک ضرورت آموزشی محسوب می شود.
براین اساس پژوهش حاضر در صدد است تا ارتباط بین تاثیر پیش دبستانی بر پیشرفت تحصیلی بین کسانی که دورۀ پیش دبستانی را طی نموده اند و آنهایی که از گذارن این دوره بی بهره بوده اند را روشن سازد.
(پیشگفتار)
اگر چه قصد ما بررسی تاریخچۀ آموزش متوسطه نیست اما برای آشنایی خوانندگاه باید گفت که نظام آموزش متوسطه ایران مراحل زیر را طی کرده است.
مرحله ای که خود به خود دنبالۀ دورۀ ابتدایی محسوب می شود و در آن مسئله انتخاب رشتۀ مطرح نبود .
مرحله ای که دورۀ دوم متوسطه ابتدا به ادبی، طبیعی و ریاضی و هنرستانی و سپس به دوره ها یا رشته های دیگر تقسم می شود.
اما از سال 1350 با تاسیس دورۀ راهنایی تحصیلی دورۀ متوسطه به 4 سال با عنوان رشته های نظری ، شامل ریاضی فیزیک ، علوم تجربی ، ادبیات و علوم انسانی ، شاخه فنی و حرفه ای تغییر یافت.
در سالهای اخیر در نظام جدید آموزش متوسطه با چهره ای متفاوت از قبل همانند آنچه در دانشگاه به عنوان واحد در نظر
گرفته می شود ؛ به صورتی دیگر ظاهر شد.
به این ترتیب که در این نظام دروس مرتبط به هم نبود و چیزی به عنوان تکرار پایه تحصیلی که دانش آموزان در آن متحمل آن می شوند در این نظام مشاهده نمی شود.
حال باید دید پیشرفت دانش آموزان نظام جدید با توجه به عواملی که بعد به ذکر آن خواهیم پرداخت با توجه به تاریخ گذشته انسان و نسل بشر می توان چنین نتیجه گیری کرد که بشر از همان اوان خلقت همیشه و بطور دائم در پی آموزش و فراگیری بوده است و این آموختن مراحل و اشکال مختلفی داشته است و در دوران مختلف شیوه آموزش و آموختن انسان متفاوت بوده است.
مثلاً دیده می شود که انسان در دوران گذشته با مشاده طبیعت و موجودان موجود در آن دست به آموختن می زده و بعد از آن برای ایجاد ارتباط با نسانهای دیگر از راه وروشهای مختلف بهره گرفته است و بعدها برای ارتباط با دیگران از نوشتن نامه استفاده می کرده که بسته به قوم مشخص طرق گوناگونی داشته است.
مثلاً دردوره ای از خط تصویری برای نوشتن استفاده می کرده و قومی درجای دیگری از خط میخی استفاده می کرده که البته استفاده از این روشها نیز نیاز به آموختن داشته است.
و با گذشت زمان در طی چند قرن اخیر انسان نیاز به آموختن را برای همه افراد بشر ضروری می بیند و شروع به ایجاد مکانهای مشخصی برای این کار می کند و با پیشرفت انسان در مورد علوم و دانش این مراکز دانش و تعلیم و تربیت هم صورت مشخص تری به خود می کیرد و بصورت مجزاتری وجود پیدا می کند.
هر چه می گذرد انسان در می یابد که آموختن دانش در سنین پایین تر و کودکی بهتر است از دوران بزرگسالی صورت می گیرد و با تحولات زیادی که در قرون اخیر در زمینه تعلیم و تربیت کودکان انجام گرفته بر اهمیت توجه به امور کودکان و مراکز تعلیم و تربیت آنان پیش از پیش افرزوده است ؛ نظر به اینکه کودکان امیدهای آینده جامعه انسانی می باشند و دارای استعدادها و علائق نهفته و ناشناخته می باشند که باید کشف گردیده و هدایت گردند.
تا بتوانند به ساختن شخصیت خود بپردازند و هرچه بهتر برای زندگی آینده در جامعه آماده گردند.
تعلیم و تربیت کودکان در مراحل مقاطع گوناگون صورت می گیرد یکی از آنها آموزش پیش دبستانی می باشد که اخیراً توجه زیادی هم به آنان معطوف می گردد.
البته این مقطع به لحاظ سنی از مهمترین و حساسترین دوره های زندگی در حال آموزش کودکان می باشد.
که متاسفانه هنوز برای برخی از والدین و مسئولین دست اندر کار اهمیت این دروره آموزشی کامل مشخص نشده است. کودکان در این مراکز چیزهایی را می آموزند که اقتضای سنشان باید بیاموزند که این موارد را در محیط خانه بطور کامل نمی توانند بیاموزند.
از ویژگیهای مهم مراکز پیش دبستانی به مواردی می توان اشاره کرد از قبیل اجتماعی شدن کودکان در این محیط ها ، به خاطر مراوده و ارتباط با کودکان دیگر و همچنین دریافت و آموزش کاربرد خیلی از وسایل و امکاناتی که در محیط زندگیشان با آنها مواجه هستد و با توجه به تاثیراتی که مراکز پیش دبستانی در جنبه های مختلف زندگی کودکان دارد، این انگیزه را در شخص ایجاد می کند که تحقیق و تفحصی در این زمینه انجام دهد.
ما در کشوری زندگی می کنیم که برای رسیدن به استقلال و پیشرفت همه جانبه در زمینه فردی اجتماعی ، اقتصادی ، صنعتی ، علمی و فرهنگی به شخصیتهای رشد یافته و به دلهای بیدار و مغزهای اندشمند و دستهای ماهر توانا نیازمند است.
در راستای رسیدن به این اهداف ضروری است که متخصصان تعلیم و تربیت آنچه در توان دارند به کار گیرند و لزوم تعلیم و تربیت منابع انسانی کشومان به ویژه کودکان با خوش و مستعد را تبیین و گسترش دهند.
با توجه با اینکه در نظر عموم پیشرفت تحصیلی و داشتن نمرات بیشتر در مدرسه تیز هوش تلقی می شود و نیز به لحاظ روابط متقابل خانواده و غیره در بالا بودن نمرات تحصیلی همواره باید در پی عوامل موثر پیشرفت گروهی از دانش آموزان شد.
درست است که ارزش نمرات امتحانی دانش آموزان در مدرسه را نمی توان انکار کرد اما موارد زیادی مشاهده شده است که دانش آموزان با نمرات کم یا متوسط در ادامه تحصیل و در مسائل علمی و حتی در زندگی خود موفقیتهای شایانی داشته اند.
با وجود این تنها می توان گفت که پیشرفت تحصیلی در داشتن نمرات بیشتر در مدسه را تنها نمی توان به عامل خاصی نسبت داد بلکه عوامل متعددی به شکل فعال در تعامل با یکدیگر هستند تا چنین وضعیتی را ترسیم کنند.
تحقیقات فراوانی در زمینه افت تحصیلی دانش آموزان و علل آن انجام گرفته تا بتواند از هدر رفتن هزینه های هنگفتی که در نظام آموزش کشور ها جلوگیری کند اما علی رغم نتایج بدست آمده هنوز یکی از بزرگترین معضلات آموزش و پرورش و نظامها ی آموزشی افت تحصیلی دانش آموزان است . آنچه مسلم است مطالعه و بررسی علل و افت تحصیلی کافی نمی باشد و باید راهبرد هایی برای جلوگیری از بوجود آمدن افت تحصیلی ارائه نمود.
یکی از راه حل های موجود برای شناخت ویژگی دانش آموزان و عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی آنان است تا با گسترش ویژگیهای مذکور و جایگزین کردن این راهبرد ها زمینه ایجاد افت تحصیلی را از بین ببریم کشف متغییر های پیشرفت تحصیلی موضوع ساده ای نیست پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در مقاطع مختلف مستلزم داشتن انگیزه های قوی و نیرومند است . انگیزه هایی که بتوان تحرک و پویایی لازم برای فعالیتهای فردی و گروهی دانش آموزان را برانگیزد.
از مسائل عمده و مهم نظام تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) در هر جامعه چگونگی تربیت و پرورش افراد آن جامعه بر اساس نیازهای مشخص شده آن جامعه می باشد.
روشن است که بر آورده ساختن این نیازهای کاری چندان ساده و آسان نیست و رسیدن به چنین هدفی مستلزم به کارگیری مهارتهایی است که باید مبتنی به تجربه های علمی باشد.
معمولاً خانواده ها به دلیل درگیری ، مسائل و مشکلات مختلف از مسئولیتهایی که نسبت به کودک در ارتباط با کودک در رابطه با زندگی او و آینده اش دارند غافل می مانند.
همین امر سبب شده که نسبت به محرکاتی که کودک برای رشد و تحول شخصیت خود به آنها نیاز دارد غافل بماند و زیاد توجهی به آنها ننماید.
به همین علت انتظار می رود تا مراکز حرفه ای و پرورشی و جبرانی تربیت ، نظیر مهد کودک یا کودکستانها بتوانند به عنوان کار تخصصی و تکمیلی کار خانواده در امر تربیت کودکان گام بردارند.
جامعه برای رسیدن به هدفها باید مسیرهایی را که برای رسیدن به این اهداف لازم هستند مشخص نماید و برای طبق یک برنامه تعلیم و تربیت صحیح که در ارتباط با هدف و تامین کننده خواسته های فردی و اجتماعی مردم آن جامعه است افراد را هدایت کند.