چکیده
ولایت یکی از ارکان مهم دو مذهب تشیع و تسنن می باشد و از دیدگاههای گوناگون قابل بررسی است. در این پایاننامه، مقایسه ای اجمالی صورت گرفته و آرای شیعه و اهل سنت در مورد ولایت بیان گردیده و سعی شده بدون ترجیح نظر یک مذهب بر مذهب دیگر، فقط آرای موافق و مخالف مطرح شود؛ و نیز انواع ولایت در قرآن و مفاهیم و مصادیق آن با عنایت به آیات شریفهای که در ارتباط با ولایت، مورد بحث می باشند مدنظر بوده است.
از جمله نتایج به دست آمده از این تحقیق می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1. توجه و حساسیت فوق العاده پیروان مذهب امامیه نسبت به امر ولایت و پافشاری در اثبات حقانیت اعتقاد خویش.
2. استدلال و نظم فکری اسماعیلیه برای اثبات ادعایشان در مورد جانشینی امام جعفر صادق (ع) و سلسله امامان مستور.
3. عقیده شیخیه در مورد رکن رابع و وجه اختلافی که در مورد اعتقاد به وجود امام عصر (عج) با امامیه دارند.
4. اصالت مهدویت در میان پیروان مذهب امامیه و اهل سنت و وجه اختلاف بین این دو مذهب درباره غیبت امام عصر (عج).
5. وجه اشتراک همه عرفای سنی و شیعه درباره ولایت علی (ع) و صلح کلی که در امر خاتمالاولیا دارند.
6. آشنایی مختصر با نظرات محییالدین ابن عربی درباره ولی، ولایت و ختم الاولیا.
مقدمه
مسئله ولایت یکی از اساسی ترین و ریشهایترین مسائلی است که گستره آن تمامی دایره دین، از هدایت ظاهری و باطنی، عبادی و اجتماعی تا زعامت و خلافت و ... را در بر می گیرد.
در باور تشیع و عرفان اسلامی ولایت همچون روحی در کالبد دین است که بدان حیات و زندگی می بخشد؛ زیرا قوام و استمرار دین، همچنین حیات دینی پیروان آن در گرو وجود کسی است که پاسدار حدود و مرزهای آن باشد و لازمه این معنا آن است که چنین شخصی، خود عالم و عارف به تمامی این حدود و قوانین آن باشد و این تنها برای کسی حاصل است که به نهایت درجه قرب به حق رسیده و صاحب مقام ولایت مطلقه الهی باشد تا بدین وسیله بتواند از مبدأ هستی، علوم و معارف دینی را اخذ نماید. چنین فردی نزد شیعه، تنها شخص امام معصوم (ع) و نزد اهل سنّت حضرت رسول اکرم (ص) و نزد عرفا، ولیّ کامل محمّدی (ص) است. کمتر کسی است که از اهمیت مسئله ولایت در دیدگاه اعتقادی شیعه، هر چند اجمالاً، مطلع نباشد، بلکه حتی به عقیده برخی، تشیع و ولایت مرادف با یکدیگرند، به گونه ای که اطلاق یکی، دیگری را در ذهن تداعی می نماید و شاید اگر بگوییم ولایت در عرفان، بخصوص در مکتب ابن عربی نیز دارای چنین اهمیتی است، گزاف نگفته ایم.
همانطور که در تشیع، ولایت، باطن دین و سرّ عبادات است، در عرفان نیز ولایت، باطن و اساس جمیع کلمات انسانی و سرآغاز رسیدن به مراتب عالی این کمالات است که این، نیز همان غایت دین میباشد، پس نزد عرفا نیز ولایت، باطن و اصل دین است. همچنانکه در تشیع به مقتضای آیه شریفه واذ ابتی ابراهیم ...[1] ، مقام امامت رسول برتر از نبوت و رسالت اوست، در عرفان نیز مرتبه ولایت او برتر از نبوت و رسالتش می باشد.
همانطور که در تشیع، امام و ولی کامل، واسطه در فیض الهی است، در عرفان نیز جمیع نعمات الهی ابتدا بر انسان کامل و سپس به واسطه او بر حقایق عالم نازل می شود.[2]
و نیز همچنانکه در تشیع، وجود امام و حجّت حق سبب تعادل نظام هستی، بلکه عامل برپایی و قوام آن می باشد و حدیث شریف «لو لا الحجته لساحت الارض باهلها»[3] به آن اشاره دارد در عرفان نیز بقای ولی کامل محمدی (ص) سبب بقای این عالم است، همچنانکه رحلت او از دار دنیا، سبب زوال آن می باشد.
همانطور که ملاحظه می شود جوهره بحث ولایت در عرفان، قابل قیاس و حتی تطبیق با دیدگاه تشیع در این باره است، اگرچه احیاناً در بیان صاحب نظران شیعی و غیرشیعیِ آن در تعیین مصداق، اختلاف نظر وجود داشته باشد.
طرح این گونه مسئله ولایت در عرفان، ظاهراً از حکیم ترمذی آغاز گردیده است. وی اولین کسی است که علیرغم سنّی بودنش درباره حقیقت ولایت و مراتب آن مطابق با دیدگاه شیعه، سخن رانده و آن را در جهان بینی عرفانی داخل نموده است.[4]
ابن عربی که خود از برجسته ترین عرفای متأخر است، تحت تأثیر شدید این حکیم عظیم الشأن قرار گرفت و مباحث ولایت او را شاید بتوان گفت در حدی افراطی تر از وی، طرح و گسترش داد و دامنه آن را تا عالم غیب نیز کشاند، چنانکه حقیقت ولایت مطلقه الهی را از آنِ حقیقت محمدی (ص) می داند که در نظر وی، اولین تعیّن و برترین مظهر و مجلای حق، همچنین سبب و غایت و غرض از آفرینش ماسوی است.
موضوع مورد بحث در این رساله، «ولایت از دیدگاه دو مذهب تشیّع و تسنّن» می باشد و غرض از آن، به هیچ وجه، ترجیح نظر یک مذهب بر دیگری نیست، بلکه مقصود بیان نظریات این دو مذهب درباره موضوع مذکور است.
بنابراین، موضوع و هدف اصلی این تحقیق بررسی ولایت در اسلام است، اعم از آراء مذهب تشیع که خود شاخه های متعدد دارد و نیز دیدگاههای اهل سنّت.
[1] . بقره/ 124.
[2] - قیصری، شرح فصوص الحکم، ص 76.
[3] - مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
[4] - محمد بن الحسن بن بشیر حکیم ترمذی از محدثان و حافظان و صوفیان معروف سده چهارم هجری است که تا سال 318 هجری حیات داشته است. از کتب معروف وی، کتاب ختم الاولیاء است که در خصوص مسئله ولایت و مقام ولی و مقصد خاتم الاولیا پرداخته است. ابن عربی در فتوحات، بارها از وی نام می برد و برخی از عقاید خود را درباره ولایت، مستند به او مینماید. (عثمان یحیی، مقدمه ختم الاولیاء، ص 111-13).