مقایسه رضایت شغلی پزشکان عمومی زن ومردمنطقه 16 تهران
امروزه سازمانها از جمله وسائل و امکاناتی به شمار می آیند که درجهت ارضاء نیازها به کار می روند نظریه های گوناگون سازمانی دیدگاههای متفاوتی درمورد ارضاء نیازهای افراد از طریق سازمانها دارند چنان که فرضیات متعدد نگرش های گوناگون را ایجاد می کند، این نگرش ها به روابطی بستگی دارد که بین فرد وسازمان موجود است تئوری کلاسیک کارگران را به عنوان نخستین عامل اقتصادی می پندارند بر این مبنا به نظر می رسد که آنان تلاش می کنند تانیازهای زیستی خود را از طریق انگیزش مادی برآورده سازند گرچه تئوری مدیریت علمی، تئوری اداری همگی چنین تصوری را القاء می کنند اما باید دانست که این دونظریه چشم اندازها و دورنماهای متفاوتی را بدنبال می کنند.
دیدگاه نوین یا پیشرفته نیازهای انسان را بسیار پیچیده و بغرع تصور می کند و در نظریه نوین اعتقاد براین است که نه تنها انسانها توسط پاداشهای مادی، امنیت و تعلق برانگیخته می شوند بلکه تحت تاثیر میل به منزلت وعزت نفس خود ودیگران و همچنین خویشتن یابی و تعالی نیز قرار می گیرد. مبحث رضایت شغلی نیز رابطه نزدیک و هماهنگ با مفهوم ارضاء نیاز دارد برخی رضایت شغلی را به مفهوم خشنودی و ارضاء نیازهای اصلی در محل کار عنوان نمودند و نارضایتی شغلی را به عنوان مغایرت میان آنچه یک فرد انتظار دارد از کارش دریافت کند و آنچه که آن فرد واقعاً دریافت کرده است می دانند. از دیدگاه دیگر رضایت شغلی به عنوان یک پاسخ احساس کامل به شرایط و محیط کاری در نظر گرفته شده است.
بیان مسئله
رضایت شغلی نگرشی است که افراد درباره شغل خود دارند که نشأت گرفته از ادارک افراد از شغلشان است نتایج تحقیقات نشان می دهد که افراد با رضایت شغلی بالاتر از نظر فیزیک بدنی و توان ذهنی در وضعیت خوبی قرار می گیرند. نبود رضایت از کار تاثیرات منفی بر نحوه عملکرد افراد خواهد داشت و پی آمدهای این نارضایتی در مشاغل حساس بیشتر نمودخواهد کرد ( مهداد، 1381)
پزشکی از جمله مشاغلی است که رضایت در آن از اهمیت خاصی برخوردار است وجواب به این سوال که آیا جنسیت می تواند تاثیری درمیزان رضایت شغلی پزشکان داشته یا خیر؟ می تواند تا حدودی ما را در پی بردن به عوامل تاثیرگذار بر رضایت شغلی این قشر فرهیخته یاری دهد.
ضرورت و اهمیت تحقیق
پیشرفت و موفقیت هر جامعه ای درگرو سلامت روحی و جسمی افراد آن جامعه می باشد و درجامعه ای که افراد آن از بیماری روحی وجسمی رنج می برند نمی توان انتظار پیشرفت های چشمگیری داشت.
هرگاه که صحیت از بیماری های جسمی می شود تمام چشمها به طرف پزشکان دوخته می شود سپیدی مکانی که گمنام وبی ادعا هرجایی که فریاد استمداد مردم را شنیدند سراز پا نشناخته در دل حوادث، حضوری فعال و ایثارگرانه یافتند آنهایی که این شغل را با مشقات زیاد برگزیدند تا بتوانند دردی از انسانهایی که به دانش آنها محتاجند دوا کنند و مطمئناً رضایت شغلی آنها تاثیر مستقیم و بسزایی در نحوه عملکرد آنها خواهد داشت وچنانچه رضایت و انگیزش شغلی وجود نداشته باشد ادامه اشتغال ملال آور و حتی غیرممکن خواهد بود.
بنابراین رضایت از شغل درگروه پزشکی می تواند اهمیتی دوچندان در پیشرفت یک جامعه داشته باشد و هنگامیکه پزشکان از نظر مادی و معنوی ارضا نشوند مطمئناً تمایلی برای تلاش وتحقیق بیشتر نخواهد داشت و این همان چیزی است که امروزه ها درجامعه فعلی با آن روبرو هستیم و با جملاتی از قبیل در نشریات ومجلات و روزنامه ها روبرو می شوید که : سطح علمی پزشکی وطن ما (20) سال عقب گرد کرده و از پاکستان و کویت وجهان سوم عقب تر است (نشریه سراسری سازمان پزشکی – شماره 58 – اردیبهشت 1382)
اهداف پژوهش
هدف کلی
بررسی رضایت شغلی پزشکان زن و مرد منطقه 6 تهران
سوالهای پژوهش
-
-
-
تعریف اصطلاحات
رضایت شغلی
تعریف نظری:
رضایت شغلی عبارت است از رضایتی به مفهوم لذت روحی ناشی از ارضای نیازها و تمایلات و امیدها که فرد از کار خودبه دست می آورد.
تعریف عملیاتی: در این پژوهش منظور از رضایت شغلی نمره ای است که فرد در آزمون رضایت شغلی بریفیلدورث کسب می کند.(شفیع آبادی)
پزشک زن ومرد
منظور از پزشک زن و مرد پزشکان با مدرک تحصیلی دکتری حرفه ای در رشته پزشکی است که سن آنها بین 40-35 بوده و درمنطقه 16 تهران در مطلب شخصی خویش با دارا بودن پروانه نظام پزشکی بصورت تمام وقت مشغول خدمت رسانی می باشند.
متغیر کنترل: سن، جنس، متاهل بودن.
رضایت شغلی
یکی از مطمئن ترین نشانه های ناهماهنگی اوضاع یک سازمان، خشنودی پایین آن است . در شوم ترین شکلهای خود خشنودی شغلی اندک سرچشمه گروههای بی اجازه، غیبتها، پایین آمدن آهنگ کار و جایگزینی کارکنان است. ناخشنودی شغلی می تواند بخشی از شکایتها، کارکردهای ناچیز، دزدی کارکنان در سازمان، دشواریهای انظباطی و دیگر مشکلات باشد. هزینه های ناخشنودی شغلی می تواند ارقام نجومی پیدا کند. از سوی دیگر، خشنودی شغلی بالا ، دلخواه مدیریت است، زیرا این پدیده با پی آمدهای مثبتی که خواست مدیران است پیوسته است (دیویس و نیواستورم، 1995)
خشنودی شغلی بالا نشانه نمایان سازمانی است که نیک کارگردانی می شود و به طور بنیادی پی آمدهایی است که از مدیریت رفتاری کار ساز سرچشمه می گیرد. خشنودی شغلی یک معیار اندازه گیری از فراگرد پدیدآوردن فضای انسانی پشتیبان در هر سازماناست.(دیدیس وتیوانستورم، 1995)
در سالهای اخیر که مسئله رضایت شغلی کارکنان توجه بیشتر مدیران ومسئولان بخش خصوصی و دولتی را در سراسر جهان به خود جلب کرده است، درکشور ما نیز مدیران سازمانهای دولتی و موسسات بخش خصوصی اغلب این پرسش را مطرح می کنند که چگونه می توان کارمندان را برانگیخت و موجب رضایت و خشنودی آنها گردید تا از حداکثر استعداد و توانایی خویش در رسیدن به اهداف سازمان استفاده کنند؟
اگر پذیرفته شود افرادی که در یک سازمان کار می کنند، در پی ارضاء نیازمندیهای مادی ومعنوی خویش می باشند، برجسته ترین مشخصه ارتباط میان کارکنان و مدیران در هر سازمان، چشم داشت وامیدی است که کارکنان از مدیران و رهبران دارند، تا بدین ترتیب به خواسته های مادی و معنوی خودجامه عمل بپوشانند.
تعاریف رضایت شغلی
از رضایت شغلی تعاریف متعددی توسط دانشمندان ارائه گردیده که هر کدام بانگرش خاصی به توصیف آن پرداخته اند. در زیر برخی از اهم آنها عنوان می گردد:
فیشر و هانا[1] (1931) رضایت شغلی را عاملی روانی قلمداد می نمایند و آنرا نوعی سازگاری عاطفی با شغل وشرایط اشتغال می انگارند. یعنی اگر شغل موردنظر لذت مطلوب را برای فردتامین نماید در این حالت فرد از شغلش راضی است. در مقابل چنانچه شغل مورد نظر رضایت و لذت مطلوب را به فرد ندهد در این حالت فرد شروع به مذمت شغل می نماید و درصدد تغییر آن بر می آید (شفیع آبادی، 1385)
به نظر هاپاک[2] (1935) رضایت شغلی مفهومی پیچیده و چندبعدی است و با عواملی روانی، جسمانی و اجتماعی ارتباط دارد. تنها یک عامل موجب رضایت شغلی نمی شود، بلکه ترکیب معینی از مجموعه عوامل گوناگون سبب میگردد که فرد شاغل در لحظه معین از زمان از شغلش احساس رضایت نماید و به خودبگوید از شغلش راضی است واز آن لذت می برد. فرد با تاکیدی که بر عوامل مختلف از قبیل میزان درآمد، ارزش اجتماعی شغل، شرایط محیط کار وفرآورده اشتغال در زمانهای متفاوت دارد به طرق گوناگون احساس رضایت از شغلش می نماید.(شفیع آبادی، 1385)
گینزبرگ[3] وهمکارانش (1951) که رضایت شغلی را از دیدگاههای گوناگون مورد توجه قرار داده اند به دو نوع رضایت شغلی اشاره می کنند:
1)
2)
به نظر فیشر وهانا (1931) رضایت شغلی تا حد زیادی ناآگاهانه انجام می گیرد. زیرا دقیقاً نمی داند که چرا کارش را دوست دارد. به عبارت دیگر، عواملی که رضایت شغلی را موجب می شوند از نظر فرد کاملاً شناخته شده نمی باشند. شیفر[4](1935) عدم رضایت شغلی را عملی آگاهانه می داند و معتقد است فرد می داند که چرا از شغلش ناراضی است. ولی عوامل رضایت بخش شغلی بطور کامل شناخته شده نیستند ( شفیع آبادی، 1379)
[1] - Fisher & Hanna
[2] - Hoppock
[3] - Ginzberg
[4] - Shaffer